این مرحله مربوط به شناخت دلایلی است که خداباوران برای اثبات وجود خدا اقامه کرده اند و همچنین درک ضعفهای آنها و اینکه این قوانین نمیتوانند وجود خدا را اثبات کنند.
اساساً به غیر از اینکه خداباوری به شما به ارث رسیده است و شما را در زندان اطلاعاتی مبحوس کرده اند چه چیز دیگری میتواند سبب خداباوری شما شود؟ شما به چه دلیلی به وجود خدا باور دارید؟ آیا آن دلایل، دلایل درستی هستند؟ آیا بطور کلی دلیل درست و معتبری برای اعتقاد به وجود خدا وجود دارد؟ مسئله وجود خدا مسئله ای بدیهی نیست، بهترین دلیل برای بدیهی نبودن وجود خدا این است که هم اکنون شما دارید وجود او را بررسی میکنید. اساساً چیزی بدیهی است که هیچیک از ابعاد و ویژگیهای آن گنگ و نامفهوم نباشد. به نظر نمیرسد هیچ خداباوری معتقد باشد که همه چیز را در مورد خدا میداند، چون خدا مانند هیچ چیز نیست! بنابر این کمتر متفکری مدعی این شده است که وجود خدا و درستی گزاره الف که در گام پیشین مطرح شد مسئله ای بدیهی است. وجود تعداد زیادی از فلاسفه بیخدا در طول تاریخ نیز شاید بتواند این را نشان دهد.
هرگاه درستی گزاره ای بدیهی نباشد برای درستی آن گزاره باید مدارک و شواهدی ارائه شود. طبیعتاً به دلیل ماوراء طبیعی بودن خدا شواهدی که نمیتوان در دفاع از وجود او ارائه کرد، بنابر این تنها چیزی که باقی میماند مدارکی است که بصورت استدلالی باید ارائه بشوند. نتیجه قرنها و هزاره ها تفکر بشری بوجود آمدن براهین و استدلالهای متعدد برای اثبات وجود خدا است. قطعاً اگر شما نیز خداباور هستید دلایلی برای خداباور بودن خود دارید، در این برگ براهین خداباوری دسته بندی شده اند و ردیه هایی که تارنمای زندیق برای هرکدام از آنها فراهم آورده است نیز در مقابل هر برهان آمده است. مسئله از دو حالت خارج نیست، یا دلایل شما در این سیاهه دیده میشوند و یا دیده نمیشوند. اگر دلایل خود را در این سیاهه میبینید، به مطالعه ردیه های تارنمای زندیق بپردازید و ببینید که چگونه آن دلایل و براهین دچار سفسطه یا فرضهای غلط میشوند و چرا دلایل معتبر و درستی نیستند. اگر دلایل خود را در زیر نمیبینید دو حالت بوجود می آید، یا شما فیلسوف برجسته و توانمندی هستید که دلایل جدیدی را برای اثبات وجود خدا دارید، یا فردی هستید که با پیش فرضهای غلط به استدلالهای بسیار ابتدائی و ضعیف رسیده است.
اگر فیلسوف برجسته ای هستید، لطفاً دلایل خود را برای ژورنالهای فلسفی مربوط به فلسفه دین ارسال کنید تا جهانیان با استدلال جدید شما آشنا شوند، و اگر در فیلسوفی برجسته بودن خود شک دارید، به بخش پاسخ به پرسشهای رایج و همچنین بخش سفسطه ها مراجعه کنید و اطمینان حاصل کنید که از پیش به تفکرات غلط شما و یا پرسشهای رایجی که ممکن است شما نیز داشته باشید پاسخ داده نشده است، در این صورت به بخش تماس مراجعه کنید و دلایل و استدلالهای خود را برای ما ارسال کنید، شاید شما درست بگویید و بیخدایی خطا باشد!
به هر روی حتی اگر دلایل خود را در زیر نمی یابید نیز مطالعه این نوشتارها میتواند به شما درک بهتری از خدا و دلایل غلط رایج میان خداباوران میرساند و توصیه میشود دست کم به چند تا از آنها مراجعه کنید. توصیه میشود پیش از مراجعه به نوشتارهای زیر دو نوشتار خداوند چیست؟ و خدای حفره ها چیست؟ را با دقت مطالعه کنید.
برهان دفع خطر احتمالی، شرط پاسکال (باید احتمال این که خدا وجود دارد را داد که در آخرت دچار مشکل نشد)
رد، برهان نظم، برهان غایی (هر پدیده منظمی ناظمی دارد، جهان نیز منظم است پس ناظمی دارد)
رد برهان علیت، رد تسلسل و لزوم وجود واجب الوجود (هر معلولی علتی دارد، جهان معلولیست پس علتی به نام خدا دارد)
رد برهان هستی شناسیک، برهان انسلم (موجودی که بزرگتر از ذهن است وجود دارد و..)
برهان امکان و وجوب. (وجود موجودات ممکن هستند پس میتوانند موجود نباشند، پس یک واجب الوجود لازم است که آن خداست)
برهان ترجیح هستی (ترجیح بلا مرجع محال است، بنابر این، مرجع و خدایی هست)
برهان پاسخ امیال درونی (برای هر میلی پاسخی در طبیعت وجود دارد، پس برای میل خداپرستی انسانها نیز پاسخ یعنی خدایی هست)
برهان فطرت (خداپرستی در درون و فطرت انسانهاست)
برهان حرکت (اجسام در حال حرکت محرکی دارند و محرک کائنات خداست)
برهان احساس (خدا را احساس میکنم، پس خدایی وجود دارد)
برهان عدالت (جهان باید عادلانه باشد، و اگر خدا نباشد عادلانه نیست، پس خدا هست)
برهان اخلاق (بدون وجود خدا اخلاق ممکن نیست، چون اخلاق هست پس خدا هست)
برهان پرستش (میل به پرستش در انسانها موجود هست، پاسخ این میل وجود خداست)
برهان دریافت مستقیم (شناخت ما از خدا مستقیم است، پس خدا نیازی به اثبات ندارد)
برهان ترمودینامیکی (قانون دوم ترمودینامیک نشان از نظم و در نتیجه ناظم و خدا دارد)
برهان بیگ بنگ (بیگ بنگ ابتدای وجود است پس کسی باید بیگ بنگ را ایجاد کرده باشد، آن کس خداست!)
برهان نیاز مداوم (جامعه بدون دین دوام نمی آورد، پس باید دین داشت)
برهان معقولیت (خیلی ها به خدا اعتقاد دارند، پس خدا هست)
برهان علمی (علم اثبات میکند خدا وجد دارد)
برهان نقص دانش بشری (علم بشر ناقص است پس بشر نمیتواند در مورد خدا تصمیم دانا شود پس خدا وجود دارد)
پایان