بایگانی برچسب‌ها: حدیث-امام-جعفر

احادیث و روایات نقل شده جعفر، امام ابو عبدالله جعفر بن محمد الصادق یا پیرامون او

وقتی امام صادق پزشک شود، نتیجه همین میشود

محمد پسر عیسی از علی پسر حکم از اسماعیل منقری از جدش عبدالله پسر مغیره از اسماعیل پسر مسلم از صادق جعفر بن محمد نقل کرد که فرمود: هر کس که گل بخورد، خارش بدن گیرد و به بواسیر مبتلا گردد و دردی بد در او تحریک شود و قوت پاهایش از بین برود و هر چه از کارش کم شود، نسبت به ایام تندرستیش مورد محاسبه قرار گیرد و نسبت به آن مورد عذاب واقع شود.

امالی شیخ صدوق، برگ 633

خانه های خدا برروی زمین

علی بن ابراهیم از پدرش از محمد پسر ابی عمیر از مرازم امام صادق (ع) فرمود: بر شما باد به آمدن مساجد، زیرا آنها آید خدا از گناهان پاکش کند و او را از زوار خود نویسد، در ان ها بسیار نماز بخوانید و دعا کنید و در جاهای مختلف مساجد نماز کنید که هر جایی بر نمازگزارنده ی خود ها خانه های خدایند در زمین و هر که با طهارت در آن روز قیامت شهادت خواهد داد. امالی شیخ صدوق، برگ 569ـ571

اگر دو نفر همزمان بمیرند، این دو فرشته چگونه کار میکنند؟

از امام صادق منقول است: زماني كه مومني بميرد، هفتاد هزار فرشته تا قبرش او را تشييع ميكنند و زماني كه به قبرش گذاشته مي شود، نكير و منكر مي آيند و او را مي نشانند و از او مي پرسند پروردگارت كيست؟ دينت كدام، و پيغمبرت كه؟ ميگويد: پروردگارم خدا، محمد پيامبرم و دينم اسلام، پس قبرش را تا آنجا كه چشم كار كند، وسيع مي كنند و برايش طعام بهشتي مي آورند و روح و ريحان مي آورند و تفسير گفتار خداوند كه: و اما هركس از مقربان است، روح و ريحان دارد، اين است، يعني در قبرش جنت نعيم دارد. و در آخرت. سپس فرمود: زماني كه كافر بميرد، هفتاد هزار نفر از دوزخيان، او را تا قبرش همراهي مي كنند و او فريادي ميكشد كه همه جز جن و انس مي شنوند و مي گويد كاش بر مي گشتم و مومن ميشدم. او به حاملان خود قسم ميدهد كه مرا برگردانديد، شايد آنچه را ترك كردم، عمل كنم، دوزخ داران به او پاسخ ميدهند كه: نه! هرگز، اين كلمه اي است كه گوينده اش هستي و فرشته اي خطاب به آنها ندا مي كند كه اگر برگردد، باز به آنچه نهي شده است، باز مي گردد و چون در قبرش داخل شود، و مردم از او جدا شوند نكير و منكر در شكلي بس هراسناك بر او وارد شوند و او را بر پادارند و بپرسند: پروردگارت كيست و دينت و پيغمرت؟ زبانش به تپيدن مي افتد و قادر به جواب نيست. پس ازعذاب خدا ضربتي به او ميزنند كه هر چيزي از آن مي ترسد و مي لرزد. باز از او مي پرسند: خدايت كيست، دينت چيست، و پيغمبرت كيست؟ مي گويد نمي دانم! به او گويند ندانستي و ورع به خرج ندادي و رستگار نگشتي! سپس دري از درهاي جهنم را به روي او باز ميكنند و حميم دوزخ را برايش مي آورند و تفسير گفته خداوند: اما اگر از مكذبان گمراه باشد، با حميم پذيرائي مي شود، اين است، يعني در قبر آتش دوزخ او را فرا ميگيرد ( در آخرت ) امالی شیخ صدوق، برگ 461

با ستارگان زمستان و تابستان را معین میکنند.

احمد پسر ابي عبدالله از احمد پسر محمد ابي نصر …..صادق نقل ميكند كه فرمود : ابليس تا آسمان هفتم مي شكافت ، ولي زماني كه عيسي زاده شد ، از سه آسمان ممنوع شد و تا چهاز آسمان ديگر پيش مي رفت پس زماني كه رسول خدا متولد شد ، از هفت آسمان ممنوع شد و شيطان ها را با تير ميزدند . قريش گمان كردند: كه اين اتفاق قيامتي است كه از اهل كتاب شنيديم كه او را نام ميبرند ! عمرو پسر اميه كه ستاره شناس ترين مرد جاهليت بود ، مي گفت : به ستاره ها توجه كنيد كه راهنما هستند و وقت زمستان و تابستان ، به سبب آنها شناخته ميشود ، اگر آنها سقوط كنند همه چيز هلاك شود و اگر آنها پابرجا بمانند ، ستاره هاي ديگر سقوط ميكنند ، و اين امري است تازه ! در صبح روز ولادت پيغمبر همه بتها سرنگون شدند و با صورت بر زمين افتادند . در آن شب ، طاق كسري گسست برداشت و چهارده كنگره از كنگره هاي آن فرو ريخت و درياچه ساوه خشكيد و وادي آن پر از آب شد و آتشكده فارس كه ازهزار سال پيش فروزان بود ،خاموش گرديد و موبدان خواب ديدند كه شتران سختي اسبان عربي را كه از دجله گذشتند و رود دجله عريان شد بر آن مسلط گشت. در آن شب ، نوري از سمت حجاز بر آمد و تا مشرق امتداد يافت و تخت همه سلاطين وارونه شد و خود آن ها هم لال شدند و نتوانستند در آن روزسخني بگويند ؛ دانش كاهنان ربوده شد و سحر ساحران باطل گرديد و كاهن هاي عرب از همزاد شيطاني خود ممنوع شدند و قريش در ميان عرب «آل الله» ناميده شد. امام صادق (ع ) فرمود : آن ها را به اين جهت «آل الله» گفتند كه در بيت الله بودند.آمنه گويد : به خدا قسم ، چون فرزندم به دنيا آمد ، دست بر زمين نهاد و سر به آسمان برداشت و بدان نگريست و نوري تابيد كه همه جو را روشن كرد و شنيدم كه در آن نور گوينده اي مي گفت : تو سيد عرب را به ذنيا آوردي و او را » محمد » بنام. عبدالمطلب آمد كه او را ديدار كند ، پس آنچه مادرش گفته بود ، را شنيده بود . او را در دامن گرفت و گفت : سپاس خداوند را كه اين فرزند را به من داد كه اندامي خوش رايحه دارد و در گهواره از همه پسران آقاست و با اركان كعبه او را پناه داد ، آن گاه اشعاري درباره او سرود . شيطان در ميان اعوان خود فرياد كشيد و همه شياطين پيرامونش را گرفتند : اي آقاي ما چه چيزي تو را به هراس افكنده است ؟ گفت واي بر شما باد، از ديشب وضع آسمان و زمين دگرگون شده و در زمين اتفاقات تازه و عحيبي رخ داده كه از زمان ولادت عيسي تا كنون سابقه ندارد برويد و از اين پيشامد خبر تازه اي بگيريد ، پس همه انها پراكنده شده برگشتند و گفتند :ما چيز تازه اي نديديم ! ابليس گفت : خود بايد خبر برگيرم . او در دنيا به گردش پرداخت ، تا به ناحيه حرم مكه رسيد و ديد كه فرشتگان اطراف آن را گرفته اند . خواست وارد شود كه بانگي زدند و برگشت و مانند يك گنجشك گرديد . خواست از طرف غاز حرا بر آيد كه جبرئيل نهيبش زد : برو ، اي لعنت شده ! گفت اي جبرئيل ! سخني زتو مي پرسم : بگو كه از ديشب تا كنون ، چه تازه اي رخ داده است ؟ گفت محمد متولد شده است . گفت : آيا مرا در او بهره اي خواهد بود ؟ گفت نه ! گفت در امت چطور ؟ گفت آري ! گفت راضي ام . امالی شیخ صدوق، برگ 453

امام صادق ریاضی بلند نبوده؟

ابی عمار منشد از ابی عبدالل نقل میکند که به من گفت: ای ابی عمار! در حق حسین بن علی، شعری برای من انشاد کن! من شعری خواندم و او گریه کرد و دوباره شعری خواندم و گریست. به خدا قسم هر اندازه که من شعر انشاد کردم او گریه کرد، تا خانه پر از اشک شد و به من گفت: ای ابا عمار، هرکس که نوحه ای برای حسین بخواند، و پنجاه نفر را بگریاند، مستحق بهشت است. و هرکه بخواند در مصیبت حسین، یک بیت، پس بگریاند سی نفر را، پس برای اوست بهشت و هر که بخواند در مصیبت حسین شعری، پس بگریاند بیست نفر را، پس برای اوست بهشت و هرکه بخواند در مصیبت حسین شعری، پس بگریاند ده نفر را، پس برای اوست بهشت و هر که بخواند در مصیبت حسین شعری، پس بگریاند یک نفر را، پس برای اوست بهشت و هرکه بخواند شعری در مصیبت حسین، پس بگرید، پس برای اوست بهشت و هر کسی شعری بخواند در مصیبت حسین، پس خود را به گریه وا دارد، پس برای اوست بهشت.

امالی شیخ صدوق، برگ 227

چسبانیدن و مالیدن امام حسین توسط فطرس

ابراهیم، پسر شعیب میثمی گوید: از صادق، ابا عبدالل شنیدم که میگفت: زمانی که حسین به دنیا آمد، خداوند به جبرئیل، با همراهی هزار فرشته دیگر دستور داد نازل شده و به رسول خدا تهنیت بگویند. جبرئیل فرود آمد و به جزیره ای در یک دریا عبور نمود که ملکی به نام فطرس – که از دارندگان عرش بود و خدا پرش را شکسته و در آن جزیره انداخته بود – جای داشت و هفصد سال، تا متولد شدن حسین، خدا را در آنجا عبادت نموده بود. او به جبرئیل گفت: کجا میروی؟ گفت: خداوند نعمتی به محمد ارزانی داشته که میخواهم بروم و از طرف خود و خدایم، آن را تبریک و تهنیت گویم. گفت: مرا نیز با خودت ببر، شاید محمد دعائی برایم نمود. جبرئیل او را نیز با خود برد و پس از تهنیت، اوضاع را به پیامبر عرض کرد. پیامبر به او گفت: خود را به این مولود بچسبان و به جایگاه خودت بازگرد. فطرس، خود را به حسین مالید و بال گرفت و گفت: ای فرستاده خدا! امت تو به تحقیق، این کودک را خواهد کشت و بر گردن من عوضی دارد و آن اینکه هرکس او را زیارت کند، به او برسانم و هرکس به او درود بفرستد، به او اطلاع دهم و هرکس که برای طلب رحمت نماید، به او بگویم و آن گاه پرواز کرد.

امالی شیخ صدوق، برگ 221

ارث پیامبر و خر سخنگو

ابان ابن عثمان از امام صادق(ع) فرمود: چون مرگ رسول خدا(ص) در رسید، عباس ابن عبدالمطلب و امیرالمومنین(ع) را طلبید، رو به عباس کرد و فرمود: ای عم محمد، حاضری ارث محمد را ببری و وامش را بپردازی و به وعده هایش عمل کنی؟ جواب رد به آن حضرت داد، گفت یا رسول الله پدر و مادرم بقربانت، من پیرمردی عیالوارم و کم دارائی، کیست که تواند با شما همسری و برابری کند و شما با باد همکاری داری(یعنی دست به بادی و هر چه داری به مردم میدهی) پیغمبر اندکی سربزیر انداخت و باز فرمود: ای عباس حاضری که ارث محمد را ببری و به وعده های او عمل کنی و وام او را بپردازی؟ باز در جواب عرض کرد: پدر و مادرم بقربانت، پیرمردی است عیالوار و کم دارایی و شما با باد مسابقه میدهی، فرمود اکنون من آن را به کسی دهم که بحق آن را دریافت کند سپس فرمود: ای علی ای برادر محمد به وعده های محمد عمل کنی و وامش را بپردازی و ارثش را دریافت کنی؟ عرض کرد: آری، پدر و مادرم بقربانت همه اینها بر عهده من باشد و ارث هم از آن من باشد (علی علیه سلام گوید) به آن حضرت نگاه کردم که خاتم خود را از انگشت برآورد و فرمود تا زنده ام این خاتم را بدست کن. گوید چون خاتم را در انگشت خود نمودم و در آن نظر کردم، آرزو کردم که از همه ارث آن حضرت همین انگشتر را داشته باشم، سپس فریاد کرد ای بلال خود و زره و پرچم و پیراهن و ذی الفقار و سحاب(یک عمامه مخصوصی بوده) و برد(جامه مخصوصی) و ابرقه(کمربند دورنک) و عصا را بیاور. بخدا من آن کمربند را جز در این ساعت ندیده بودم. یک رشته آورد که چشمها را خیره میکرد، برخلاف انتظار از کمربندهای بهشتی بود. فرمود: یا علی، جبرئیل آن را برایم آورده و گفته است ای محمد آن را در حلقه گذار و کمر را با آن محکم ببند و بجای کمربند باشد، سپس دو جفت نعلین عربی را خواست. یکی پینه داشت و دیگری نداشت و دو پیراهن خواست یکی پیراهنی که در آن به معراج رفته بود و دیگر پیراهنی که روز احد در آن به میدان رفته بود و سه کلاه-یکی کلاه مسافرت و دوم کلاه مخصوص روز عید فطر و قربان و ایام جمعه و سوم کلاهی که میپوشید و در جلسه اصحاب خود حاضر میشد- سپس فرمود: ای بلال برو و دو استر مرا بیاور، یکی شهباء و دیگری دلدل و دو ناقه مخصوص مرا بیاور یکی عضباء و دیگری قصوی و دو اسب خاص مرا بیاور، یکی بنام جناح که همیشه در مسجد برای حوائج پیغمبر(ص) بسته بود و دیگری بنام حیزوم و همان اسبی بود که میفرمود «اقدم حیزوم – پیش آ حیزوم» و یک راس الاغ بنام عفیر و فرمود همه اینها را تا زنده ام دریافت کن، امیرالمومنین(ع) یادآور شد که اول چهارپا که هلاک شد همان عفیر بود، همان ساعتی که رسول خدا(ص) وفات کرد افسار خود را برید و بیهوشانه دوید تا درقباء خود را به چاه بنی خطمه افکند و آن را گور خود ساخت، روایت شده که امیرالمومنین(ع) فرمود: این الاغ با رسول خدا(ص) سخن گفت و اظهار داشت که پدر و مادرم به قربانت، براستی پدرم از پدرش و او از جدش و او از پدرش بازگفت که با نوح در کشتی بود و حضرت نوح برخاست و دستی به کفل او کشید و فرمود: این الاغی است که از صلب این الاغ خری برآید که سید انبیا و خاتم آنان بر پشت آن سوار شود، حمد خدا را که مرا آن الاغ مقرر ساخت. اصول کافی، پوشینه یکم، برگ 453-454-455

گروپ سکس با کنیزها (برده های زن)

از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است كه كسى با كنيزى جماع كند و خواهد كه با كنيز ديگر پيش از غسل جماع كند، وضو بسازد. در حديث صحيح وارد شده است كه باكى نيست با كنيز و طى كند و در خانه، ديگرى باشد كه بيند و شنود و مشهور ميان علماء آن است كه باكى نيست كه مرد در ميان دو كنيز خود بخوابد اما مكروهست كه در ميان دو زن آزاد بخوابد. در حديث موثق از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است كه باكى نيست مرد ميان دو كنيز و دو آزاد بخوابد فرمود كراهت دارد مرد رو بقبله جماع كند و در حديث ديگر از آنحضرت پرسيد كه آيا مرد عريان، جماع مى تواند كرد، فرمودند كه نه، رو بقبله و پشت بقبله جماع نكند و در كشتى جماع نكند. حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) فرمود كه زن آزاد را در برابر زن آزاد ديگر جماع مكن اما كنيز را در برابر كنيز ديگر جماع كردن باكى نيست. حلیه المقتین، علامه مجلسی، باب آداب زفاف و مجامعت.

مخالف امام حرامزاده است

حضرت صادق (صلى الله عليه وآله) فرمود كه دشمن ما اهلبيت نيست مگر كسى كه ولدالزنا يا مادرش در حيض به او حامله شده باشد. حلیه المقتین، علامه مجلسی، باب آداب زفاف و مجامعت.

در احادیث معتبره وارد شده است که تادیب کنید فرزندان خود را بر محبت علی بن ابیطالب، اگر قبول نکنند نظر کنید در امر مادرهایشان، یعنی این علامت فرزند زناست که قبول محبت امیرالمومنین نمیکند.

حضرت صادق فرمود که هر که محبت ما اهل بیت را در دل خود بیابد، مادرش را بسیار دعا کند که به پدرش خیانت ننموده است حلیه المقتین، علامه مجلسی، در آداب شیر دادن و تربیت کردن و فرزندان و رعایت ایشان

حدیت کرد مارا ابوالقاسم عبدالرحمن کوفی و ابو یوسف یعقوب پسر یزید انباری کاتب از ابی محمد عبدالله پسر محمد غفاری از حسین پسر یزید از صادق جعفر بن محمد از پدرش از پدرانش که گفت : رسول خدا فرمود: هرکس که ما خاندان را دوست بدارد خدا را به اولین نعمت اش سپاس گزارد گفتند: اولین نعمت کدام است؟ فمود: حلال زادگی! زیرا دوست نمیدارد مارا مگر شخص حلال زاده. امالی شیخ صدوق، برگ ۷۴۹

کی بکن کی نکن

از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است كه نبايد مرد را دخول كردن به زن خود در شب چهارشنبه حضرت امام موسى (عليه السلام) فرمود كه هر كه جماع كند با زن خود در تحت الشعاع پس با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شكم پيش از آنكه تمام شود. حضرت صادق (عليه السلام) فرمود كه جماع مكن در اول ماه و ميان ماه و آخر ماه كه باعث اين مى شود كه فرزند سقط شود و نزديكست كه اگر فرزندى به هم رسد ديوانه باشد يا صرع داشته باشد نمى بينى كسى را كه صرع مى گيرد اكثر آن است كه يا در اول ماه يا در آخر ماه مى باشد. در حديث معتبر ديگر منقول است (از امام باقر) كه مكروه است جماع كردن ميان طلوع صبح تا طلوع آفتاب و از وقت فرو رفتن آفتاب تا برطرف شدن سرخى طرف مغرب و در آن روزى كه در آن روز آفتاب بگيرد و در شبيكه در آنشب ماه بگيرد و در شب يا روزيكه در آن باد سياه يا باد سرخ يا باد زرد حادث شود واللّه اگر جماع كند در اين اوقات پس او را فرزندى بهم رسد نبيند در آن فرزند چيزى را كه دوست دارد زيرا كه آيات غضب الهى را سهل شمرده. در فقه الرضا مسطور است كه چون بعد از غسل دادن ميت پيش از آنكه غسل كنى خواهى كه جماع كنى وضو بساز بعد از آن جماع بكن. حلیه المقتین، علامه مجلسی، باب آداب زفاف و مجامعت.

فرزند را برای نماز خواندن کتک بزنید!

در حديث معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه چون پسر سه ساله شود باومى گويند كه هفت مرتبه بگو لااِلهَ اِلاّ اللّهُ و چون سه سال و هفت ماه وبيست روز از عمرش بگذرد باو مى گويند كه هفت مرتبه بگويد مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ پس چهار سالش تمام شود باو مى گويند كه هفت مرتبه بگويد صَلَى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ پس چون پنج سالش ‍ تمام شود او را واميدارند كه خدا را سجده كند پس چون شش سالش تمام شود نماز بيادش ميدهند و بنمازش ميدارند و چون هفت سالش ‍ تمام شود وضو را باو ياد ميدهند و امر بنماز ميكنند او را چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را خوب بيادش ميدهند و بر ترك وضو و نماز ميزنند پس چون وضو و نماز را ياد گرفت خدا پدر و مادرش را بيامرزد. حلیه المقتین، علامه مجلسی، در آداب شیر دادن و تربیت کردن فرزندان و رعایت ایشان.

خدا و علم

فضیل بن یسار گوید از امام باقر شنیدم میفرمود علم دو علم است یکی علمی که نزد خدا نهفته است و احدی از خلقش را بر آن مطلع نکرده و علمی که بفرشته ها و رسولان خود آموخته آنچه را به فرشته ها و رسولان آموخته براستی محققا خواهد بود خدا نه خود را تکذیب کند و نه فرشته ها و رسولان خود را و آن علمی که نزد خودش گنجینه است هرچه را خواهد پیش دارد و هرچه را خواهد پس انداز و هرچه را خواهد ثبت نماید اصول کافی، پوشینه یکم، برگ 263 __________ امام صادق فرمود براستی برای خدا دو علم است علمی نهفته گنجینه که جز خود او نداند و بداء از این علم باشد و علمی که به فرشته ها و رسولان و پیغمبرانش آموخته و ما آنرا میدانیم. __ منصور بن حازم گوید از امام صادق پرسیدم امروز چیزی تواند بود که دیروز گذشته در علم خدا نبوده؟فرمود:نه هرکس اینرا معتقد باشد خدایش رسوا سازد گفتم بفرمائید که آنچه بود و آنچه تا قیامت خواهد بود آیا در علم خدا نیست؟فرمود چرا از پیشتر که خلق را بیافریند. اصول کافی، پوشینه یکم، برگ 264

نور متصاعد از پیامبر

علی در پاسخ سوالهای یهودی فرمود: چون رسول خدا در مجلسی مینشست از اطراف آن حضرت نوری میدرخشید که همه آنرا میدیدند.(الاحتجاج 218/1. مناقب آل ابی طالب 220/1) ______ امام صادق فرمود : از رسول خدا در شبهای تاریک نوری دیده میشد گویی پاره ی ماه است.(الکافی 446/1، مکارم الاخلاق 23، و مناقب آل ابی طالب 123/1، و مجمع البیان 481/2) سنن النبی صفحه 365 _______________ یکی از خواص رسول خدا این بود که چون میخواست به دیدار قومی برود جلوتر نوری به خانه ی آنان سبقت میگرفت.(بحارالانوار 27/16) سنن النبی صفحه 366

دانش بی مرز امام جعفر صادق در مورد رگهای بدن انسان

امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هر روز سیصد و شصت بار، به تعداد رگهای بدن، حمد خدا می کرد و می گفت «الحمدلله رب العالمین کثیراً علی کل حال» «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد» (الکافی 2/503) _____ امام صادق(ع) از قول رسول خدا(ص) فرمود: در بدن آدمی سیصد و شصت رگ وجود دارد، که یکصد و هشتاد رگ آن متحرک و یکصد و هشتاد رگ دیگر ساکن است، اگر رگ های متحرک ساکن شوند یا بالعکس رگ های ساکن متحرک گردند آدمی خوابش نمی برد. از این رو رسول خدا(ص) چون صبح می کرد سیصد و شصت مرتبه می گفت «الحمدلله رب العالمین کثیراً علی کل حال» «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد» و چون شب فرا می رسید ذکر گذشته را نیز به همان شماره تکرار می فرمود. (الکافی 2/503) سنن النبی صفحه 325

دعا و تعویذ پیامبر برای سردرد

امام صادق(ع) فرمود: هر گاه کسالت یا سردردی به رسول خدا(ص) دست میداد، دستها را می گشود و سوره ی حمد و معوذتین(الفلق و الناس) را می خواند و دستها را به صورت می کشید، پس ناراحتیش برطرف می شد. (طب الائمه(ع) 39 «و فی المصدر عن احمد بن ابی زیاد»، بحارالانوار 95/7 ، الجعفریات 216) سنن النبی صفحه 330-331 _________________ دعا و تعویذ آن حضرت برای تب و سایر دردها رسول خدا(ص) در هنگام تب و سایر دردها خود را به این دعا تعویذ می کرد «اللهم انی اعوذبک من شر عرق نعار و من شر حر النار» «خدایا، من از شر رگی که خون به شدت در آن جریان دارد، و از شر سوزش آتش (دوزخ) به تو پناه می آورم.» (الدعوات 208، بحارالانوار 95/31) _____ امیرالمومنین(ع) فرمود: رسول خدا(ص) به تب سختی دچار شد، جیرئیل آمد و او را با این دعا تعویذ کرد «بسم الله ارقیک، بسم الله اشفیک من کل داء یوذیک. و الله شافیک، بسم الله خذها فلتهنیک. بسم الله الرحمن الرحیم، و لا اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظیم، لتبران باذن الله عزوجل» «با نام خدا تو را تعویذ میکنم و پناه می دهم، با نام خدا برایت از هر درد که آزارت می رساند شفا میخواهم، و خداوند شفادهنده ی توست، به نام خدا این تعویذ را بگیر که تو را گوارا باد. به نام خداوند بخشنده ی مهربان، سوگند به جایگاه ستارگان که آن به حقیقت قسمی بزرگ است اگر بدانید، حتما به اذن خداوند بهبود خواهی یافت» پس رسول خدا(ص) برخاست و از بند تب نجات پیدا کرد. آنگاه فرمود: ای جبرئیل، تعویذی بلیغ بود! جبرئیل عرضه داشت: آن از خزانه ای است که در آسمان هفتم است. (طب الائمه(ع)38 «و فی المصدر عن عمرو ذی قره و تغلبه الجمالی»، بحارالانوار 95/20، قرب الاسناد 46، الکافی 8/109) سنن النبی صفحه 331-332

تقسیم حروف الهی میان پیامبران

امام صادق میفرمود: به حضرت عیسی در حرف (از علم الهی) داده شده بود و با آن دو حرف کار میکرد، و به حضرت موسی چهار حرف، و به حضرت ابراهیم هشت حرف، و به حضرت نوح پانزده حرف، و به حضرت آدم بیست و پنج حرف داده شده بود و خداوند متعال همه ی آنها را در وجود حضرت محمد جمع کرده بود. و اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است که هفتاد و دو حرف آنرا به رسول خدا اعطا کرد و یک حرف دیگر از او پنهان داشت.(الکافی 230/1) سنن النبی صفحه 378

روح های رسول

مفضل بن عمر گوید: از امام صادق در باره ی علم امام سوال کرده، گفتم: با اینکه امام در خانه ی خود نشسته و پرده ها انداخته شده چطور از آنچه در اطراف عالم اتفاق می افتد خبر دارد؟ حضرت فرمود: ای مفضل، خداوند در وجود رسول خدا پنج روح قرار داده بود: 1) «روح الحیاة» که با آن جنب و جوش داشت. 2) «روح القوة» که با آن کار و کوشش میکرد. 3) «روح الشهوة» که با آن میخورد و می آشامید و با همسران خود آمیزش میکرد. 4)»روح القدس» که بوسیله ی آن حامل نبوت گشته بود .هنگامیکه رسول وفات کرد «روح القدس» به امام انتقال پیدا کرد، و روح القدس خواب و غفلت و کار بیهوده و باطل ندارد اما این حالات به چهار روح دیگر دست میدهد، وامام بوسیله ی روح القدس آنچه را در عالم است میبیند.(الکافی 272/1، بصائر الدرجات 454، و نقله الحا عن الاختصاص 106/17) سنن النبی صفحه 375

پیامبر و جبرئیل

از امام صادق سوال شد: آن حالت غشوه و بیخودی که به رسول خدا دست میداد آیا هنگامی بود که جبرییل بر آنحضرات نازل میگردید؟ فرمود: نه جبرییل هنگامیکه نزد رسول خدا می آمد بدون اجازه داخل نمیشد و چون خدمت آن حضرت میرسید مانند بنده ای در حضور رسول خدا مینشست. بلکه آن حالت موقعی بود که خدای عزوجل بدون واسطه با آن جناب سخن میگفت.(کمال الدین و تمام النعمه 85، و بحارالانوار 256/18، علل الشرائع 7، و بحارالانوار 256/18، نقلا عن التوحید و العلل) سنن النبی صفحه 374 _______________ ابن شهر آشوب گوید: بصورت شفاهی شنیدم که جبرییل شصت هزار مرتبه بر رسول خدا نازل گردید.(مناقب آل ابی طالب 44/1) ____ رسول خدا ضمن حدیثی فرمود: جبرییل هرسال همه ی قرآن را یک بار بر من میخواند، لیکن امسال (که سال آخر عمر من است) آنرا دوبار بر من خوانده است.(ارشاد القلوب 33) سنن النبی صفحه 374

پیامبر زیباتر بود یا یوسف؟

امام صادق فرمود: زلیخا از حضرت یوسف اجازه ی ملاقات خواست…یوسف به زلیخا فرمود: چه باعث شد که به آن کار ناروا اقدام کنی؟ گقت: زیبایی روی تو. یوسف فرمود: اگر پیغمبر آخرالزمان «محمد» را ببینی چه میکنی؟ او از من زیباتر، اخلاقش بهتر و سخاوتش بیشتر خواهد بود.(علل الشرائع55، عده الداعی 164) سنن النبی صفحه 361 ______________ رسول خدا فرمود: یوسف زیباتر از من بود، ولی من با نمک تر از اویم.(مناقب آل ابی طالب 218/1) سنن النبی صفحه 362

ازدواج موقت، سنت رسول الله

بکر بن محمد میگوید: از امام صادق درباره ازدواج موقت پرسیدم، فرمود: من دوست ندارم که مسلمانی بمیرد در حالی که سنتی از رسول خدا مانده باشد و او بدان عمل نکرده باشد.(الفقیه 463/3 و المستدرک 451/14 و بحار الانوار 305/103) سنن النبی صفحه 147

پیامبران به پشت زنان نگاه نمیکنند!

امام صادق در بیان داستان موسی پیامبر (که به دنبال دختر شعیب روان شد تا خدمت شعیب برسد) فرمود که موسی به وی گفت: پشت سر من حرکت کن و راه را به من نشان ده، زیرا ما (پیامبران) مردمی هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمیکنیم.

(دعائم اسلام 201/2) سنن النبی صفحه 146

سرگرم شدن جنیان با کبوتر

امام صادق فرمود: خانه هیچ پیامبری نبود مگر آنکه در آن کبوتری نگهداری میشد، زیرا سفیهان جن با بچه های خانه سر به سر میگذارند، اما وقتی کبوتر در خانه باشد با آنها بازی میکنند و به اهل خانه کاری ندارند.(مکارم اخلاق 131) سنن النبی صفحه 135

سنت در چگونگی اصلاح موی زیربغل

عبدالله بن ابی یعفور گوید: ما در مدینه بودیم که زراره با من درباره کندن یا تراشیدن موی زیر بغل به بحث پرداخت. من گفتم: تراشیدن آن بهتر است و زراره گفت: کندن آن بهتر است. با هم به در خانه امام صادق رفته، اجازه ورود خاستیم و حضرت به ما اجازه داد. پس از ورود دیدیم که حضرت در حمام است و زیر بغلهایش نوره کشیده است. به زراره گفتم: همین عمل امام تو را کافی است؟ گفت: نه، شاید این عمل مخصوص آن حضرت باشد و برای من جایز نباشد. حضرت فرمود: چه بحثی دارید؟ گفتم: زراره با من درباره کندن یا تراشیدن موی زیر بغل به بحث پرداخته است، من گویم: تراشیدن آن بهتر است و او گوید: کندن آن بهتر است. حضرت فرمود: سخن تو مطابق سنت است و زراره از راه سنت به خطا رفته؛ تراشیدن آن از کندن بهتر است، و ازاله آن با نوره از تراشیدن بهتر…(الکافی 508/6، علل الشرائع 292) سنن النبی صفحه 105

حضرت محمد و انار!

رسول خدا هرگاه انار میخورد کسی را در آن شرکت نمیداد.(مکارم الاخلاق 171، و المحاسن 541، عیون اخبار الرضا 43/2) سنن النبی صفحه 160 ________ امام صادق و امام باقر میفرمودند: روی زمین میوه ای نزد رسول خدا محبوبتر از انار نبود. بخدا سوگند چون آن حضرت انار میل میکرد دوست داشت کسی با او در آن شرکت نکند.(الکافی 352/6 و المحاسن 541) سنن النبی صفحه 168

آداب و سنن رفتن به بیت الخلا

مردی از امام صادق پرسید: آداب و سنن رفتن به بیت الخلا چیست؟ فرمود: خدا را یاد میکنی، و از شیطان رانده شده به خداوند پناه میبری (اعوذبالله من الشیطان رجیم میگویی) و چون فارغ شدی میگویی : الحمدلله علی ما اخرج منی من الاذی فی یسر و عافیه . یعنی » سپاس و ستایش خدا را که در آسانی و سلامتی ، فضولات آزار دهنده را از من خارج ساخت.»(الکافی 69/3، علل الشرائع 276، ولم لعثر علیه فی المحاسن) سنن النبی صفحه 189

براءبن معرور انصاری دلیل جاری شدن برخی سنن اسلامی!

امام صادق فرمود: سه سنت رسول خدا درباره ی براءبن معرور انصاری جاری شد :
1) مردم قبلا با سنگها خود را پاک میکردند، یکبار براءبن معرور کدو خورد و مزاجش نرم شد، پس با آب طهارت گرفت، خداوند درباره او این آیه را نازل کرد: » خدا توبه کنندگان و پاکیزگی جویان را دوست دارد(بقره 222)» از آن وقت طهارت گرفتن با آب سنت شد.
2)هنگام وفات، او در مدینه بود (رسول خدا در مکه) ولی دستور داد تا اورا به طرف قبله (یعنی کعبه که رسول خدا در آنجا بود) دفن کنند. این بود که آیه ی توجه به قبله نازل شد ( و توجیه میت به قبله نیز از سنن پیامبر گردید)
3) وصیت کرد ثلث اموالش را (به رسول خدا) بدهند، در نتیجه وصیت به ثلث سنت گردید.
سنن النبی صفحه 187

آفریده شدن شرابخواران از شعله ای از آتش

سلیمان بن جعفر گوید: بر حضرت امام رضا وارد شدم و در برابر آن حضرت خرمای برنی بود که با جدیت و اشتهای کامل از آن میخورد، و به من فرمود: ای سلیمان، نزدیک بیا و بخور. من هم با آن حضرت از آن خوردم و عرض کردم: فدایت شود، میبینم از این خرما با اشتهای کامل میل میکنید! فرمود: بلی، من آنرا بسیار دوست دارم. گفتم : چرا؟ فرمود: زیرا رسول خدا، امیر مومنان، امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین، امام باقر، امام صادق و پدرم همه، خرما را بسیار دوست داشتند و من نیز بسیار خرما دوستم و شیعیان ما نیز بسیار خرما دوست اند، زیرا از سرشت ما آفریده شده اند، و دشمنان ما-ای سلیمان- شراب مست کننده را دوست دارند، زیرا آنان از شعله ای از آتش آفریده شده اند.(الکافی 346/6) سنن النبی صفحه 168

دلیل غسل جمعه

امام صادق(ع) فرمود: غسل جمعه سنتی است که رعایت آن بر هر مرد و زن، در حضر و سفر لازم است(یعنی مستحب موکد است)… غسل جمعه وسیله ی پاکیزگی و کفاره ی گناهان از جمعه تا جمعه ی دیگر است. و علت تشریع غسل جمعه آن است که انصار در ایام هفته به کار شتران آبکش و سایر حیوانات خود سرگرم بودند و چون روز جمعه فرا می رسید به مسجد می آمدند و مردم از بوی بد زیر بغلهای آنان اذیت می شدند، بدین جهت رسول خدا(ص) دستور داد تا روزهای جمعه غسل کنند. این بود که سنت بر آن جاری شد. (الهدایة 22-23 ، علل الشرائع 285 ، تهذیب الاحکام 3/9 ، و المقنع 45) سنن النبی صفحه 218

نژادپرستی امام صادق

11- و امام صادق عليه السّلام فرموده: من از غذائى كه گربه بدان دهان زده باشد خوددارى نميكنم و همچنين از آن آشاميدنى كه گربه از آن نوشيده باشد پرهيز نمى‏كنم. و وضو ساختن با آب نيم خورده يهودى و مسيحى، و يا ولد الزّنا و مشرك و هر كس كه با اسلام مخالفت دارد روا نيست، و از آن سخت‏تر نيم خورده كسى است كه ناصب (دشمن) اهل بيت عليهم السّلام باشد. من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى‏،‏ نشر صدوق، چ: اول‏،1367 ش‏. ج‏1،برگهای24و25.

شيطان بی ادب

139- عبد الرّحمن بن أبي عبد اللَّه به امام صادق عليه السّلام عرض كرد: من در شكم خود بادى را احساس ميكنم تا جايى كه بنظرم مى‏آيد آن باد خارج شده است. آن حضرت فرمود: وضو بر تو واجب نيست تا زمانى كه صداى آن را بشنوى، يا بوى آن را حسّ كنى سپس اضافه فرمود: همانا شيطان در ميان نشيمنگاه شخص مينشيند و بادى رها ميكند تا او را بشكّ اندازد. من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى‏،‏ نشر صدوق، چ: اول‏،1367 ش‏. ج‏1 ،برگ92 .