بایگانی برچسب‌ها: حدیث-محمد

احادیث و روایات نقل شده از محمد بن عبدالله پیامبر اسلام یا پیرامون او

پیامبران همیشه هشیار

پیامبر فرمود:ما گروه پیامبران دیده هایمان میخوابد ولی دلهایمان نمیخوابد،و از پشت سر میبینیم چنان که از پیش رو میبینیم.(بصائر الدرجات:420 ،ح 8) سنن النبی صفحه 20 __________ رسول خدا در خواب میشنید چنانکه در بیداری میشنید.(مناقب آل ابی طالب 124/1) _____ رسول خدا از پشت سر نگاه میکرد چنانکه از پیش رو نگاه میکرد و از پشت سر میدید چنانکه از پیش رو میدید.(مناقب آل ابی طالب 124/1، بصائر الدرجات 420) سنن النبی صفحه 369

مهر نبوت پیامبر

یکی از معجزات پیامبر که اخبار متواتر بر آن دلالت دارد و کافر و مومن به آن اعتراف نموده اند مهر نبوت است که بر موهای متراکم میان دو کتف ان حضرت نمایان بود.(الخرائج و الجرائج 1/32 ح 29 ، و بحارلانوار 16/174 ،و کمال الدین و تمام النعمه 1/165 و فی کتاب عبدالملک :99) سنن النبی صفحه 20 ____________ علی در جواب پرسش رییس و بزرگ یهود فرمود: مهر نبوت میان دو کتف رسول خدا قرار داشت و بر آن دو سطر نوشته بود: سطر اول “لا اله الا الله” و سطر دوم ” محمد رسول الله”.(الخصال 599) ____ میان دو کتف آن حضرت مهر نبوت قرار داشت که نور آن بر نور آفتاب غلبه داشت و بر آن نوشته بود: ” خدایی جز خدای یگانه نیست که شریکی ندارد. هرجا خواستی برو که تو منصور و یاری شده ای.”(مناقب آل ابی طالب 124/1) سنن النبی صفحه 362 ____________ در محجه البیضا گوید: رسول خدا چهارشانه بود و مهر نبوت میان دو کتف آن حضرت نزدیک شانه ی راست او قرار داشت، در آن مهر خالی سیاه متمایل به زردی که اطراف آن را موهای متراکمی مانند یال اسب گرفته بود به چشم میخورد.(المحجه البیضا 156/4) ___ جابربن سمره گوید: مهر نبوتی که میان دو کتف رسول خدا قرار داشت برآمدگی سرخ رنگی به اندازه ی تخم کبوتر بود.(بحارالانوار 180/16) سنن النبی صفحه 363

عرق پیامبر یا عطر؟

سلیم(سلمه فرزند ام سلمه) گوید: روزی رسول خدا بر ما وارد شد و نزد ما به خواب نیمروزی فرو رفت. مادرم شیشه ای آورد و شروع کرد عرق رسول خدا را در آن جمع کردن. آنحضرت از خواب بیدار شد و فرمود: ای ام سلمه، چه میکنی؟ عرضه داشت : این عرق شماست که در عطریات خود داخل میکنیم و این از بهترین اقسام عطرهای ماست. آنحضرت فرمود: درست گفتی.(مجموعه ورام 23) سنن النبی صفحه 368

معجزات و خصلت های پیامبر

پیامبر از راهی نمیگذشت مگر اینکه هر که از انجا عبور میکرد از عطر عرق آن حضرت پی میبرد که ایشان از انجا گذشته است.و به هر سنگ و درختی که می گذشت بر آن حضرت سجده میکرد.(بحار الا نوار 16/172 نقلا عن قصص الانبیاء مکارم الاخلاق:24) سنن النبی صفحه 20 ____________ رسول خدا سایه اش بر زمین نمیافتاد(سایه نداشت)(مناقب ال لبی طالب 1/124 ، روی اکثر هذه المعانی فی الخارئج ایضا ،راجع 221) سنن النبی صفحه 21 ____________ امام باقر فرمود: رسول خدا سه خصلت داشت که دیگران نداشتند: آنحضرت سایه نداشت. از راهی عبور نمیکرد مگر اینکه پس از سه روز کسانی که از آنجا میگذشتند از عطر خوش آن جناب متوجه میشدند که ایشان از آن محل گذشته است. آنحضرت بر هیچ سنگ و درختی نمیگذشت جز آنکه به آن حضرت سجده میکرد.(مکارم الاخلاق 18) سنن النبی صفحه 366 ____________ چون رسول خدا با کسی راه میرفت هر چند که آن کس بلند قد بود، آنحضرت یک سر و گردن از وی بلندتر بنظر میرسید. ____ لباس کوتاه و یا بلند به اندام رسول خدا اندازه بود، چون میپوشید اگر کوتاه بود بلند و اگر بلند بود کوتاه تر میشد، گویا برای آن حضرت بریده شده است.(بحارالانوار 28/160) ___ هنگامیکه رسول خدا بر زمین نرم قدم میگذاشت اثر پایش در آن ظاهر نمیشد و چون بر زمین سفت راه میرفت جای پایش معلوم میگشت.(مناقب آل ابی طالب 126/1) سنن النبی صفحه 368 ___________ پرنده بالای سر رسول خدا پرواز نمیکرد.(مناقب آل ابی طالب 124/1) ____ مگس بر آن جناب نمینشست و حشرات زهر دار و بی زهر به آن حضرت نزدیک نمیشدند.(مناقب آل علی 126/1، مجمع البیان 481/2، سوره آل عمران) سنن النبی صفحه 369 ___________ رسول خدا هرگز محتلم نشد!!(مناقب آل ابی طالب 125/1) سنن النبی صفحه 370

کرامات پیامبر در کودکی

در کتاب مناقب گوید: در حال کودکی آن حضرت ، ماه گهواره ی اورا میجنبانید.(مناقب آل ابی طالب 126/1) __________ در مجمع البیان روایت کرده: رسول خدا ختنه شده از مادر متولد گردید.(مجمع البیان 481/2، سوره آل عمران، مناقب آل ابی طالب 23/1، و بحارالانوار 299/17) سنن النبی صفحه 358 __________ حلیمه سعدیه (دایه ی آن حضرت) گوید: هرگز رسول خدا را در گرمی آفتاب بیرون نبردم مگر آنکه ابری بر آن حضرت سایه می افکند، و همچنین آنحضرت را ابر از هوای بارانی نگهداری میکرد.(بحارالانوار 341/15) سنن النبی صفحه 359

پیامبران به پشت زنان نگاه نمیکنند!

امام صادق در بیان داستان موسی پیامبر (که به دنبال دختر شعیب روان شد تا خدمت شعیب برسد) فرمود که موسی به وی گفت: پشت سر من حرکت کن و راه را به من نشان ده، زیرا ما (پیامبران) مردمی هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمیکنیم.

(دعائم اسلام 201/2) سنن النبی صفحه 146

میزان رشد و نمو پیامبر در کودکی

رشد و نمو یک روزه ی رسول خدا به اندازه ی رشد و نمو یک هفته ی اطفال دیگر، و رشد یک هفته ی او به قدر رشد و نمو یک ماهه ی آنان بود.(کمال الدین 197، بحارالانوار 376/15) سنن النبی صفحه 358

شرم پیامبر به هنگام خلا رفتن از دو فرشته همراه

رسول خدا در سفارشات خود به ابوذر فرمود: ای اباذر، از خدا شرم بدار، که من -سوگند به خدایی که جانم بدست اوست- چون به بیت الخلا میروم لباس خود را بر سر میکشم ، زیرا از دو فرشته ای که با من هستند شرم میکنم.(امالی الطوسی 147/2، و مجموعه ورام 307، و مکارم الاخلاق 465) سنن النبی صفحه 186

پیامبر کلید گنج های زمین را از خدا قبول نمیکرد

امام باقر به محمد بن مسلم فرمود: ای محمد، شاید پنداری که رسول خدا از روزی که خداوند را مبعوث نمود تا روزی که اورا قبض روح فرمود کسی آن حضرت را-اگرچه یکبار- دیده باشد که در حال تکیه دادن غذا خورده باشد؟ ای محمد شاید گمان کنی که رسول خدا از روزی که خداوند اورا مبعوث نمود تا روزی که اورا قبض روح فرمود سه روز پیاپی از نان گندم سیر خورده باشد؟آنگاه حضرت پاسخ خود را چنین داد: نه، به خدا سوگند تا روزی که خداوند جان اورا قبض نمود سه روز پایپی از گندم سیر نخورد. البته نمیگویم آن حضرت دسترسی به آن نداشت، بلکه گاهی به یک مرد صد شتر میبخشید؛ و اگر میخواست بخورد حتما میتوانست. همانا جبرییل سه بار کلید گنجهای زمین را نزد آن حضرت آورد و اورا در انتخاب آن مخیر ساخت بدون آنکه خداوند چیزی از پاداش اخرویی که برای او آماده ساخته بکاهد، ولی او در هر بار تواضع و فروتنی در برابر پروردگارش را {بر تمام گنجهای زمین} بر میگزید. هرگز چیزی از او درخواست نشد که در پاسخ «نه» بگوید. اگر داشت میبخشید و اگر نداشت میفرمود: به خواست خدا انجام خواهد شد.(امالی الطوسی 303/2) سنن النبی صفحه 175

جنازه یهودی و رفتار پیامبر

امام باقر فرمود: امام حسن مجتبی با گروهی از یاران خود نشسته بودند که جنازه ای از آنجا عبور دادند، برخی یاران برخاستند و امام حسن برنخواست. چون جنازه را بردند برخی از یاران گفتند: خدا شما را سلامتی دهد، چرا برنخواستید حال آنکه رسول خدا اگر جنازه ای را حرکت میدادند از جا برمیخاست؟! امام فرمود: رسول خدا فقط یک بار برای جنازه از جا برخاست، آنهم بخاطر آن بود که جنازه ی یهودی ای را عبور میدادند و جا هم تنگ بود، رسول خدا برخاست،زیرا نمیخواست که جنازه بالاتر از سر آن حضرت حرکت داده شود.(قرب الاستاد 42، ورواه الشیخ فی التهذیب بسند آخر 456/1 (و فیه: الحسین) سنن النبی صفحه 193

محمد و خروس

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: خروس سفيد دوست من است و دشمن آن دشمن خداست؛ اين حيوان صاحبش را و تا هفت خانه از همسايگان را پاسبانى مى‏كند. آداب، سنن و روش رفتارى پيامبر گرامى اسلام‏،علامه طباطبائی،مترجم: حسين استادولى‏، انتشارات پيام آزادى‏،تهران‏، چ سوم: 1381 ش‏.برگ: 77

مؤمن بودن بادمجان

از انس: پيغمبر اكرم (ص) فرمود: بادنجان زياد مصرف كنيد، كه اول درختى است كه بخدا ايمان آورده است. مكارم الأخلاق‏،شيخ حسن (فرزند شيخ طبرسى‏)،مترجم: سيد ابراهيم مير باقرى‏، ناشر: فراهانى‏، تهران‏، چ دوم‏:1365 ش‏. جلد‏1، برگ: 349

ادرار شتر

انس روایت کرده است: آب و هوای مدینه مناسب حال برخی از مردم نبود، پس پیامبر آنها را فرمان داد که چوپانش (و شترهای وی) را دنبال کنند و از شیر و ادرار آن داروها (بعنوان دارو) بنوشند. پس آنها را دنبال کردند و از شیر و ادرارشان نوشیدند تا سالم شدند. آنگاه چوپان را کشتند و شتر ها را راندند. وقتی خبر به پیامبر رسید، افرادی را بدنبال آنها فرستاد، آنها دستگیر شده، دست و پایشان بریده و چشمهایشان با آهنی داغ سوزانده شد. صحیح بخاری 7.71.590 شیر و ادرار شتر بنوشید که داروهای خوبی هستند… سنن ابن ماجه، 5.3503

ادرار اسب

ابو حریره روایت کرده است: پیامبر گفت «اگر کسی در راه خدا و با ایمان به الله و پیمانهای او اسبی را نگه دارد، خداوند در روز قیامت برای آنچه که آن اسب خورده است یا نویشده است و برای ادرار و مدفوع آن اسب، به آن شخص پاداش میدهد» صحیح بخاری 4.52.105

سن عایشه از منابع اهل تسنن و کتابهای شیعی

از عایشه نقل شده است: رسول الله به من گفت «تو دوبار قبل از اینکه من با تو ازدواج کنم در رویاهای من ظهور کرده بودی. من فرشته ای را دیدم که ترا در تکه ای لباس ابریشمی حمل میکرد، من به او گفتم، لباسش را در بیاور و اورا نگاه دار، او تو بودی. به خود گفتم»اگر این از طرف الله است، پس این (لخت شدن عایشه) باید واقعا اتفاق بیافتند».

صحیح بخاری ۹٫۸۷٫۱۴۰

از عایشه نقل شده است: وقتی پیامبر با من ازدواج کرد، مادرم نزد من آمد و مرا وادار کرد که به خانه پیامبر وارد شوم، و هیچ چیز موجب تحیر من نشد، مگر آمدن پیامبر به نزد من قبل از ظهر.

صحیح بخاری ۷٫۶۲٫۹۰

منقول است از عایشه مادر مومنان: پیامبر اسلام وقتی با من ازدواج کرد که من شش یا هفت ساله بودم. وقتی ما به مدینه آمدیم، چند زن آمدند، ام رومان وقتی من در حال تاب بازی بودم پیش من آمد، مرا بردند، آماده و آرایشم کردند، بعد مرا نزد پیامبر خدا بردند، و او وقتی من ۹ ساله بودم با من جماع کرد. او مرا جلوی در نگه داشت و من از خنده در حال ترکیدن بودم.

 سنن ابو داوود ۳۱٫۴۹۱۵ و ۳۱٫۴۹۱۶ , ۳۱٫۴۹۱۷

منقول است از عایشه: من در حضور پیامبر با عروسکهایم بازی میکردم و دختر بچه های دیگر که دوستان من بودند نیز با من همبازی میشدند. وقتی پیامبر خدا به مکان بازی من وارد میشد آنها (دوستان عایشه) پنهان میشدند، اما پیامبر آنها را صدا میکرد تا بیایند و با من بازی کنند. (بازی با عروسک و تصاویر ممنوع است، اما برای عایشه مجاز بود زیرا در آن زمان وی هنوز دختر کوچکی بود، و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود

(فاتح البری ج.۱۳ ص.۱۴۳) صحیح بخاری ۸٫۷۳٫۱۵۱

عایشه روایت کرده است که وقتی پیامبر با او ازدواج کرده وی ۷ سال داشته، و وقتی به خانه پیامبر وارد شده است ۹ سال داشته است، و عروسکهایش همراه وی بوده اند، و وقتی پیامبر اسلام فوت شد، وی ۱۸ سال سن داشته است.

صحیح مسلم ۸٫۳۳۱۱

سومین (زنی که محمد با او ازدواج کرد): عایشه دختر ابی بکر (بود)، با او در مکه ازدواج کرد در حالی که 7 سال سن داشت و غیر از او با هیچ دختر باکره ای ازدواج نکرد، و در زمانی که او 9 سال سن داشت به او دخول (تماس جنسی Intercourse) کرد و این اتفاق 7 ماه بعد از وارد شدنش به مدینه بود، و (عایشه) تا زمان خلافت معاویه زندگی کرد.

بحار الانوار جلد 22 برگ 202

عائشه دختر ابو بكر، پيغمبر عايشه را در مكه تزويج كرد در حالى كه هفت سال بيش نداشت، حضرت رسول جز عايشه با زن بكرى نكاح نكرد، و در نهمين سال عمرش با وى زفاف كرد، و اين زفاف پس از هفت ماه اقامت در مدينه انجام گرفت و عايشه تا دوران خلافت معاويه در دنيا بود. زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام‏ (ترجمه:إعلام الورى بأعلام الهدى)،

شيخ طبرسى‏، مترجم: عزيز الله عطاردى‏،ناشر: اسلاميه‏،تهران‏:چاپ اول‏،1390 ق.‏ برگ: 213

از اسماعیل بن جعفر منقول است: همانا رسول الله در 10 سالگی به عایشه دخول کرد… وسائل الشریعه، الی تحصیل مسائل الشریعه، محمد بن الحسین الحر العاملی ج 1 برگ 31، به نقل از فروع کافی ج 2 ص 351 شبی پیامبر بر من وارد شد و گفت رانهای خود را عریان کن، و من هردو ران خود را عریان کدم، پیامبر چانه و سینه خود را روی رانهای من گذاشت. سنن ابو داوود کتاب 1 شماره 0270 هرگاه پیامبر خدا میخواست مرا نوازش کند، به من میگفت که ازار به تن کنم، سپس او مرا نوازش میکرد

صحیح بخاری پوشینه 1 کتاب 6 شماره 299

پیامبر گاهی فکر میکرد که بر من دخول کرده است، در حالی که در واقعیت اینکار را نکرده بود. صحیح بخاری پوشینه 7 کتاب 71 شماره 660 هرگاه من آب منی خشک شده روی جامه رسول الله پیدا میکردم، آنرا با ناخنهایم میتراشیدم (تا پاک شود).

صحیح بخاری کتاب 2 شماره 572