‹
قرآن، سوره الأحقاف (46) آیه 17
آیه پسین: سوره الأحقاف (46) آیه 18
آیه پیشین: سوره الأحقاف (46) آیه 16
وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الأَْوَّلِينَ
و الّذي قال لوالديه أفّ لكما أ تعدانني أن أخرج و قد خلت القرون من قبلي و هما يستغيثان اللّه ويلك آمن إنّ وعد اللّه حقّ فيقول ما هذا إلاّ أساطير الأوّلين
Waallathee qala liwalidayhi offin lakuma ataAAidaninee an okhraja waqad khalati alquroonu min qablee wahuma yastagheethani Allaha waylaka amin inna waAAda Allahi haqqun fayaqoolu ma hatha illa asateeru al-awwaleena
و آن که به پدر و مادرش گفت : اف بر شما ، آيا به من وعده مي دهيد که از گورم برخيزانند و حال آنکه مردمي پيش از من بوده اند که برنخاسته اند ؟ و آن دو به درگاه خدا استغاثه مي کنند و گويند : واي بر تو ايمان بياور که وعده خدا حق است مي گويد : اينها چيزي جز همان افسانه پيشينيان نيست
و كسى كه به پدر و مادرش مى گفت اف بر شما آيا به من وعده مى دهيد كه [از گور زنده] بيرون آورده خواهم شد، حال آنكه نسلهاى [بسيارى] پيش از من بوده اند [و زنده نشده اند]، و آن دو به درگاه خداوند استغاثه مى كردند [و به او مى گفتند] واى بر تو، ايمان بياور بيگمان
و آن كسى كه به پدر و مادرش گفت: واى بر شما آيا مرا از اين ميترسانيد كه پس از مرگ مرا زنده كرده و از قبر بيرون مىآورند در صورتى كه قبل از من گروه كثيرى مردهاند (و كسى از آنان زنده برنگشته است) و پدر و مادر بدرگاه خدا استغاثه نمودند (كه پروردگارا، فرزند ما را براه راست هدايت فرما و گفتند) واى بر تو، اى فرزند. بخدا ايمان بياور كه وعده خدا حق است. آن گاه گفت: كه اين سخنان جز افسانههاى پيشينيان نيست.
و کسی که به پدر و مادرش گفت: اُف بر شما! [من از شما متنفر و دلتنگم] ، آیا به من وعده می دهید که [پس از مرگ] زنده خواهم شد، در حالی که پیش از من اقوام بسیاری در گذشتند، [و هیچ کدام از آنان زنده نشدند]. و آن دو همواره [برای بازگشت فرزندشان] از خدا یاری می خواهند [و به فرزندشان می گویند:] وای بر تو ایمان بیاور، بی تردید وعده خدا [درباره سعادت و رستگاری مؤمنان در قیامت و شقاوت و بدبختی کافران] حق است. [ولی او در پاسخشان] می گوید: این [وعده ها] جز افسانه های گذشتگان نیست!!
و آنكه گفت به پدر و مادر خود (آن دم كه او را بايمان مىخواندند) واى بر شما آيا وعدهام مىدهيد كه (از گور) برون آورده شوم و حاليكه در گذشتند گروهها پيش از من (و يكى باز نيامده است) و آن دو تن استغاثه مىكردند بخدا (و بدو مىگفتند) واى بر تو ايمان بيار زيرا وعده خدا راست است پس او (در پاسخ) مىگفت اين (كه مرا به آن وعده مىدهيد) نيست مگر افسانههاى پيشينيان
و آن كس كه به پدر و مادر خود گويد: «اف بر شما، آيا به من وعده مىدهيد كه زنده خواهم شد و حال آنكه پيش از من نسلها سپرى [و نابود] شدند.» و آن دو به [درگاه] خدا زارى مىكنند: «واى بر تو، ايمان بياور. وعده [و تهديد] خدا حق است.» و[لى پسر] پاسخ مىدهد: «اينها جز افسانههاى گذشتگان نيست.»
كسى كه به پدر و مادرش گفت: اف بر شما! آيا به من وعده خارج شدن از گور را مىدهيد؟ و حال آن كه نسلها پيش از من گذشته. و آن دو خدا را به يارى طلبند كه «واى بر تو! ايمان بياور كه وعده خدا حق است.» اما او گويد: «اينها چيزى جز افسانه پيشينيان نيست.»
و [ياد كن] كسى كه پدر و مادر خود را بگويد كه: افّ بر شما! آيا مرا وعده مىدهيد كه [مرا] از گور بيرون آرند، در حالى كه از مردمانى كه پيش از من در گذشتند [يكى باز نيامد]؟ و آن دو از خدا فرياد خواهند. [و گويند] واى بر تو: بخدا ايمان آر كه وعده خدا حقّ است. و [او] گويد: اين جز افسانههاى پيشينيان نيست.
و كسيكه گفت والدينش را اف بر شما آيا وعده ميدهيد مرا كه بيرون آورده مىشوم و بتحقيق در گذشتند قرنها پيش از من و آندو استغاثه ميكردند بخدا واى بر تو ايمان آور بدرستيكه وعده خدا حقست پس گفت نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان
و كسى كه به پدر و مادرش گفت: افّ بر شما. آيا به من وعده مىدهيد كه [از گور] بيرون آورده خواهم شد. حال آنكه نسلها پيش از من گذشتهاند و آن دو (پدر و مادر) از خداوند فرياد مىخواستند: واى بر تو ايمان آر. به يقين وعده خداوند حقّ است. و [در نهايت] گويد: اين [وعده] جز افسانههاى پيشينيان نيست
و کسی که به پدر و مادرش میگوید: «اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که من روز قیامت مبعوث میشوم؟! در حالی که پیش از من اقوام زیادی بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پیوسته فریاد میکشند و خدا را به یاری میطلبند که: وای بر تو، ایمان بیاور که وعده خدا حق است امّا او پیوسته میگوید:» اینها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست!
و آن كه به پدر و مادرش [آنگاه كه او را به ايمان به آخرت مىخواندند] گفت: اف بر شما، آيا به من وعده مىدهيد كه [از گور] بيرون آورده شوم و حال آنكه پيش از من مردمان بسيار بگذشتهاند [و كسى باز نيامده است]؟! و آن دو از خدا فرياد مىخواستند [و به فرزند كافر خود مىگفتند:] واى بر تو، ايمان بيار، همانا وعده خدا- روز رستاخيز- راست است و او مىگفت: اين [وعده] جز افسانههاى پيشينيان نيست
و كسى كه گفت والدينش را اف بر شما آيا وعده ميدهيد مرا كه بيرون آورده مىشوم و بتحقيق در گذشتند قرنها پيش از من و آن دو استغاثه ميكردند بخدا واى بر تو ايمان آور بدرستى كه وعده خدا حقست پس گفت نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان
و آن كه گفت به پدر و مادر خويش واى بر شما (آوخ از شما) آيا وعده دهيدم (بيم دهيدم) كه برون آورده شوم حالى كه گذشتند قرنها پيش از من و آنان (پدر و مادر) به فرياد مى خواندند خدا را كه واى بر تو ايمان آر زيرا وعده خدا است حق پس گفت نيست اين جز افسانه هاى پيشينيان
و (چقدر ناخلف است) فرزندی که پدر و مادر را گفت: افّ بر شما باد، آیا به من وعده میدهید که پس از مرگ مرا زنده کرده و از قبر بیرون میآرند در صورتی که پیش از من گروه و طوایف بسیاری رفتند (و یکی باز نیامد) ؟آن گاه پدر و مادر به خداست غاثه کنند (که پروردگارا، تو فرزند ما را هدایت کن و به او گویند) که وای بر تو، ایمان بیار، البته وعده خدا بر حق و حقیقت است، باز (آن نا اهل فرزند) گوید: این سخنان جز افسانه و اوهام پیشینیان نیست.
از طرفي، کسي هم هست که به والدين خود مي گويد: واي بر شما؛ آيا به من مي گوييد که (پس از مرگ) دوباره زنده مي شوم؟ پس چرا کساني که پيش از ما مردند هرگز بازنمي گردند؟ والدين به درگاه خدا استغاثه مي کنند و مي گويند: واي بر تو؛ خواهش مي کنيم ايمان بياور! وعده خدا حق است. او خواهد گفت: اقسانه هايي است از گذشته!
And who said to his parents: «Ugh to you (B) do you (B) promise me that (E) I will be brought out, and the generations/centuries had past/expired from before me?» And they (B), they (B) seek/ask for help (from) God: «Your calamity/scandal/woe believe, that truly God’s promise (is) truth .» So he says: «That (is) not except the first’s/beginner’s myths/baseless stories .»
But he who says to his parents: «Fie upon you both! Do you hold out the promise to me that I shall be raised up (again) when generations before me have passed away (without rising)?» While they (father and mother) invoke Allah for help (and rebuke their son): «Woe to you! Believe! Verily, the Promise of Allah is true.» But he says: «This is nothing but the tales of the ancient.»
But he who says to his father and his mother, ‹Fie upon you! Do you promise me that I shall be brought forth, when already generations have passed away before me?› while they call upon God for succour — ‹Woe upon thee! Believe; surely God’s promise is true›; then he says, ‹This is naught but the fairy-tales of the ancients› —
Hij die tot zijne ouders zegt: Foei! gij belooft mij, dat ik uit het graf opgeroepen en weder levend worden zal, nadat verscheiden geslachten voor mij voorbijgegaan zijn, en niemand van hen is teruggekeerd. Zijne ouders zullen Gods bijstand voor hem inroepen en tot hunnen zoon zeggen: Wee u! Geloof; want de belofte van God is waarheid. Maar hij zal antwoorden: Dit zijn slechts dwaze fabelen der ouden.
And the one who says to his parents: "Enough of you! Are you promising me that I will be resurrected, when the generations who died before me never came back?" While they both will implore God: "Woe to you; believe! For God’s promise is the truth." He would Say: "This is nothing but tales from the past!"
Quanto invece a colui che dice ai sui genitori: «Uffa a voi; vorreste promettermi che sarò fatto risorgere, quando già passarono molte generazioni prima di me?», essi invocheranno l’ausilio di Allah
But he who says to his parents: "Fie upon you both! Do you hold out the promise to me that I shall be raised up (again) when generations before me have passed away (without rising)?" While they (father and mother) invoke Allah for help (and rebuke their son): "Woe to you! Believe! Verily, the Promise of Allah is true." But he says: "This is nothing but the tales of the ancient."
А есть такой, который говорит своим родителям: «Тьфу вам! Неужели вы угрожаете мне тем, что меня вытащат из могилы, в то время как до меня уже прошло много поколений?» Они молят Аллаха о помощи: «Горе тебе! Уверуй, ведь обещание Аллаха истинно!» Он же говорит: «Это – всего лишь сказки древних народов».
А [как быть] с тем, который говорит своим родителям: «Тьфу вам! Зачем вы угрожаете мне тем, что меня поднимут из могилы, ежели до меня уже ушло из жизни много поколений?» Родители будут взывать о помощи к Аллаху [и скажут]: «Горе тебе! Уверуй, ибо обещание Аллаха – непреложно!» Он же ответит: «Это всего лишь старые сказки».
And he who says to his parents: Fie on you! do you threaten me that I shall be brought forth when generations have already passed away before me? And they both call for Allah’s aid: Woe to you! believe, surely the promise of Allah is true. But he says: This is nothing but stories of the ancients.
And whoso saith unto his parents: Fie upon you both! Do ye threaten me that I shall be brought forth (again) when generations before me have passed away? And they twain cry unto Allah for help (and say): Woe unto thee! Believe! Lo! the promise of Allah is true. But he saith: This is naught save fables of the men of old:
But he who says to his parents, ‹Fie upon you! Do ye promise me that I shall be brought forth when generations have passed away before me?› – then shall they both cry to God for help. Woe to thee! Believe! Verily, the promise of God is true. Then says he, ‹This is but old folks› tales.›
Birisi de ana-babasına: «Yazık size, benden önce bir yığın nesil gelip geçtiği halde, siz bana, benim diriltileceğimi mi söylüyorsunuz?» dedi. Onlarsa Allah’a sığınarak, «Yazıklar olsun; inansana, Allah’ın vaadi haktır» diye vahlanınca o şöyle dedi: «Bu, öncekilerin masallarından başkası değil!»
But he who says to his father and his mother, ‹Fie on you! Do you promise me that I shall be brought forth, when entire generations have passed away before me? ‹ Yet they supplicate to Allah for help ‹Woe to you! Believe, surely the promise of Allah is true. ‹ Then he says: ‹This is nothing but fairytales of the ancients. ‹
And whoever says to his parents, «Shameful it is for both of you! Do you threaten me that I shall be brought forth again although so many generations have passed away before me?» And they both pray for Allah’s help and say, «Alas for you! Believe! Behold, Allah’s promise always comes true. But he replies, «All this is nothing but fables of the ancient.»
Then there is the one who says to his parents, «Woe to you; are you telling me that (after death) I will come back to life? How come those who died before us never come back?» The parents would cry for GOD’s help and say, «Woe to you; please believe! GOD’s promise is the truth.» He would say, «Tales from the past!»
But he who saith to his parents, «Fie on you both! Promise ye me that I shall be taken forth from the grave alive, when whole generations have already passed away before me?» But they both will implore the help of God, and say, «Alas for thee! Believe: for the promise of God is true.» But he saith, «It is no more than a fable of the ancients.»
He who saith unto his parents, fie on you! Do ye promise me that I shall be taken forth from the grave, and restored to life; when many generations have passed away before me, and none of them have returned back? And his parents implore God’s assistance, and say to their son, alas for thee! Believe: For the promise of God is true. But he answereth, this is no other than silly fables of the ancients.
But the one who says to his parents, `Fie on you both; do you threaten me that I shall be brought forth again, when generations have already passed away before me ?› And they both cry unto ALLAH for help and say to him. `Woe unto thee ! believe, for the promise of ALLAH is true.› But he says, `This is nothing but the fables of the ancients.›
Der aber zu seinen Eltern spricht: «Pfui über euch! Verkündet ihr mir, daß ich auferstehen soll, obwohl Geschlechter schon vor mir dahingegangen sind?» Und sie rufen beide zu Allah um Hilfe (und sprechen): «Wehe dir, glaube! denn die Verheißung Allahs ist wahr.» Er aber antwortet: «Das sind nichts als Fabeln der Alten.»
Но говорит иной родителям своим: ■ «Да пфу на вас! Неужто обещаете вы мне, ■ Что (из могилы) буду я изведен? ■ Ведь канули (в века) те поколения, что были до меня, ■ (И не были воскрешены никем)!» ■ И они оба воззовут за помощью к Аллаху: ■ «О, горе же тебе! Уверуй (в Бога)! ■ Ведь истинно Господне обещанье». ■ Но тот ответит: ■ «Сие – ничто, лишь сказы древних, (да и только)!»
Имансыз угылларын ата-аналары иманга өндәп вәгазь кылганда ул аталарына ачуланып әйтәдер: «Әйә сез миңа үлгәннән соң кабердән терелеп чыгуны вәгъдә итәсезме, миннән элек күпме кешеләр үлеп киткәннәр әле берсе дә терелеп кайтканы юк», – дип. Ата-анасы исә дога кылып Аллаһудан угылларының иман китерүен сорарлар вә әйтерләр: «Ий углыбыз, әгәр һәлак булырга теләмәсәң, иман китер, Аллаһуның вәгъдәсе хак, кыямәт булачак, һәммә кешеләр терелеп каберләреннән чыгачаклар», – дип. Ул әйтер: «Терелеп кубарылу була дигән сүзегез хак түгелдер мәгәр әүвәлгеләрнең ялган сүзләредер», – дип.
اور جس شخص نے اپنے ماں باپ سے کہا کہ اُف اُف! تم مجھے یہ بتاتے ہو کہ میں (زمین سے) نکالا جاؤں گا حالانکہ بہت سے لوگ مجھ سے پہلے گزر چکے ہیں۔ اور وہ دونوں خدا کی جناب میں فریاد کرتے (ہوئے کہتے) تھے کہ کم بخت ایمان لا۔ خدا کا وعدہ تو سچا ہے۔ تو کہنے لگا یہ تو پہلے لوگوں کی کہانیاں ہیں
اور جس نے اپنے والدین سے کہا: تم سے بیزاری ہے، تم مجھے (یہ) وعدہ دیتے ہو کہ میں (قبر سے دوبارہ زندہ کر کے) نکالا جاؤں گا حالانکہ مجھ سے پہلے بہت سی امتیں گزر چکیں۔ اب وہ دونوں (ماں باپ) اللہ سے فریاد کرنے لگے (اور لڑکے سے کہا:) تو ہلاک ہوگا۔ (اے لڑکے!) ایمان لے آ، بیشک اللہ کا وعدہ حق ہے۔ تو وہ (جواب میں) کہتا ہے: یہ (باتیں) اگلے لوگوں کے جھوٹے افسانوں کے سوا (کچھ) نہیں ہیں،
‹