و روزه سال سه روز است از هر ماه: پنج شنبه اول و چهار شنبه میانه و پنج شنبه دهه آخر ماه. روزه ماه رمضان واجب است و با روئیت ثابت میشود، نه با رای و گمان، هر کس که بدون روئیت روزه بدارد و یا افطار کند، مخالف دین امامیه است و شهادت زنان، در طلاق و روئیت هلال پذیرفته نمی شود. امالی شیخ صدوق، برگ 1013ـ1014
بایگانی برچسبها: احادیث-از-امالی
گناه بیماری قلبی میاورد!
ابی عبدالله از پدر عبدالله پسر مغیره و محمد پسر سنان از طلحه پسر زید از ابی عبدالله صادق نقل کرد که فرمود: هیچ چیزی قلب را بیش از گناه فاسد نمی کند، زمانی که دل آلوده به گناه شد مغلوب آن می گردد تا سرانجام وارونه گردد، پایینش بالایش شود و بالایش پایینش. امالی شیخ صدوق، برگ 631
ربط مستقیم روزه با همخوابگی!
روزه سفر به قصد تبرع کاری نیک نیست. مسافر بی روزه ،در روز ماه رمضان حق نزدیکی با همسرش را ندارد. امالی شیخ صدوق، برگ 1009
چگونگی آموختن نمازگذاری به کودکان
محمد پسر احمد پسر یحیی پسر عمران اشعری از موسی پس جعفر بغدادی از علی پسر معبد پسر بندار پسر حماد از عبدالله پسر فضاله نقل کرد که از ابی عبدالله یا ابی جعفر شنیدم که می فرمود: زمانی که پسر بچه ای سه ساله شد، هفت بار به او «لا اله الا الله» تلقین کنند و او را واگذارند، تا در سه سال و هفت ماه و ده روزگی «محمد رسول الله» را هفت بار به او تلقین کنند تا چهار ساله شود و آنگاه هفت بار «صلی الله علی محمد» را به او تلقین نمایند و او را واگذارند تا پنج ساله شود و از او بپرسند دست راست تو کدام است و دست چپت کدام، اگر آن را بداند به سوی قبله برش گردانند و به او بگویند سجده کند و او را واگذارند تا شش ساله شود و زمانی که شش سالش تمام شود به نماز وادارش کنند و رکوع و سجود به او بیاموزند و وا گذارند تا هفت سالش تمام شود و سپس به او گویند: صورت و دست هایت را بشوی و چون شست بگذارند نه سالش تمام شود و پس از تمام شدن نه سالگی به او وضو بیاموزند و اگر مسامحه کرد برای یاد گرفتن آن، او را بزنند و دستور به نماز دهند و او را برای آن بزنند و چون وضو و نماز را یاد گرفت، خدا او و پدر و مادرش را می آمرزد انشاالله تعالی. امالی شیخ صدوق، برگ 623
طول عمر انسانها تا انتهاي مصرف روزي شان ميباشد؛ از فرمايشاتي كه سبب جلوگيري از تلاش و پيشرفت ميشود
ابراهيم پسر هاشم از پدرش از محمد پسر ابي عمير از مزارم پسر حكيم از ابي عبدالله صادق جعفر بن محمد از پدرانش نقل ميكند كه رسول خدا فرمود: روح الامين جبرئيل، از پروردگارم به من خبر داد كه هيچ كس نمي ميرد تا زماني كه همه روزي هاي تقدير شده خود را بخورد، پس از خدا تقوي كنيد و …. امالی شیخ صدوق، برگ 465
رابطه ی محمد و علی از زبان ام سلمه
محمد پسر علی صیرفی از محمد پسر صنان از مفضل پسر عمر از ابی عبدالله صادق از پدرش از جدش نقل کرد که گفت: زمانی که به ام سلمه –زوجه پیامبر- خبر رسید که یکی از موالیانش در حق علی بد می گوید و او را کوچک می شمارد، او را خواست و به او گفت: ای فرزند! به من خبر رسیده که علی را کوچک می شماری و به او بد می گوئی؟ گفت: آری مادر! گفت: مادرت در عزایت گریه کند، بنشین تا حديثی كه خود از رسول خدا شنیدم برایت بگویم که در کار خودت نظری کنی، ما در خانه ی رسول خدا نـُه زن بودیم. یک شب و روز نوبت من بود که پیامبر پنجه در پنجه ی علی، در حالی که دست در شانه ی او داشت، وارد حجره ی من شد و فرمود: از اتاق بیرون شو و ما را تنها بگذار! من بیرون رفتم و آنها مشغول رازگوئی شدند و من همهمه ی آن ها را می شنیدم، ولی نمی فهمیدم چه می گویند، تا روز نیمه شد. پشت در آمده و گفتم: یا رسول الله! اجازه ی ورود دارم؟ فرمود: نه! و من تعجب کردم، از ترس اینکه مباد از روی خشم مرا رد کرده باشد یا آیه ای درباره من نازل شده باشد. درنگ کردم و برای بار دوم پشت در آمده و اجازه ی ورود خواستم. فرمود: نه! یکه خوردم و بدون درنگ برای بار سوم اجازه خواستم. رسول خدا فرمود: ای ام سلمه! وارد شو! وارد شدم، در حالی که علی در برابر او زانو زده بود و عرض میکرد: یا رسول الله! پدر و مادرم به فدایت برای زمانی که چنین و چنان شود، چه به من دستور می دهی؟ فرمود: دستور صبر! دوباره پرسید، فرمود صبر! در بار سوم فرمود: یا علی! ای برادر! چون چنین کردند، شمشیر خود را بکش و بر شانه بگذار و بزن و پیش رو، تا به من برخورد کنی و شمشیرت از خونشان لبریز شود. سپس رو به من کرد و فرمود: ای ام سلمه! چرا افسرده ای؟ عرض کردم: برای اینکه مرا رد کردید. فرمود: بخاطر دلتنگی ردت نکردم. تو در نظر خداوند و رسول او نیکو هستی. ولی وقتی آمدی جبرئیل در سمت راستم بود و علی در سمت چپم، و جبرئیل پیش آمدهای پس از من را گزارش میداد و سفارش میکرد که آن ها را به علی وصیت کنم، ای ام سلمه! بشنو و شاهد باش که این علی پسر ابیطالب وزیر من است در دنیا و وزیر من است در آخرت! ای ام سلمه بشنو و شاهد باش که این علی پسر ابیطالب، پرچمدار من است در دنیا و پرچمدار من است در آخرت! ای ام سلمه بشنو و شاهد باش که این علی پسر ابیطالب وصی و خلیفه من است پس از من، و عمل کننده وعده های من و طرد کننده ی نااهلان از حوضم. ای ام سلمه بشنو و شاهد باش که این علی پسر ابیطالب، سرور مسلمانان و پیشوای دست و رو سپیدان و کشنده ی ناکسان و قاسطان و مارقان خواهد بود. پرسیدم: ای فرستاده خداوند! ناکسان چه کسانی هستند؟ فرمود: معاویه و اصحاب شام. گفتم: مارقان چه کسانی هستند؟ فرمود: اصحاب نهروان! مولای ام سلمه گفت: دری به رویم باز کردی، خدای به تو فرج دهاد و به خدا سوگند هرگز علی را سب نخواهم کرد. امالی شیخ صدوق، برگ 605-607
یکی دیگر از ترفندهای جالب محمد…
ابراهیم پسر فرات کوفی گوید:
پسر مروان از ابی داود از معاذ پسر سالم از بشر پسر ابراهیم انصاری از خلیفه پسر سلیمان حهنی از ابی سلمه پسر عبدالرحمن از ابوهریره که گفت: پیامبر به غزوه ای رفت و به مدینه برگشت، در حالی که علی را به جای خود، بر خاندانش جانشین کرده بود. پس زمانی که غنیمت ها را تقسیم کرد، به علی دو سهم داد، مردم گفتند: ای رسول خدا! آیا به علی پسر ابیطالب که در مدینه مانده بود، دو سهم دادی؟ فرمود: ای گروه مردم! آیا شما ندیدید اسب سواری را از سمت راست بر مشرکان یورش برد و آن ها را شکست داد و سپس به نزد من برگشت و گفت: ای محمد! من اگر سهمی از غنیمت دارم، آن را به علی بن ابیطالب بخشیدم، به راستی که او جبرئیل بود. ای گروه مردم! شما را به خدا و رسول او، ندیدید اسب سواری را که بر مشرکان از سمت چپ یورش برد و به نزد من برگشت و گفت: ای محمد! اگر با تو سهمی دارم، آن را به علی بن ابیطالب نهادم، او نیز میکائیل بود، به خدا سوگند به علی ندادم مگر سهم جبرئیل و میکائیل را. پس همه ی مردم تکبیر گفتند.
579-581، امالی شیخ صدوق
نمونه ای از نازل شدن آیات قرآنی بر اساس واقعه های تاریخی؛ آیا قرآن مستقل از زندگانی محمد است؟
فرات پسر ابراهیم پسر فرات کوفی گفت: حدیث کرد مرا محمد پسر احمد پسر علی همدانی که گفت : حدیث کرد مرا حسین پسر علی که گفت: حدیث کرد ما را عبدالله پسر سعید هاشمی که گفت: حدیث کرد مارا عاصم پسر سلیمان که گفت: حدییث کرد مارا جویبر از ضحاک از ابن عباس که گفت : شبی نماز عشا را با رسول خدا خواندیم و پس از آن که سلام داد به طرف ما برگشت و فرمود :امشب همراه با سپیده دم ستاره ای از آسمان در خانه یکی از شما فرود خواهد آمد او هرکس که باشد وصی خلیفه و پیشوای بعد از من است. نزدیک صبح هر یک از ما در خانه خود نشسته و انتظار فرود آمدن ستاره ای بودیم و کسی که بیش از دیگری در ان طمع داشت پدر من عباس بود و زمانی که سپیده دمید ان ستاره از جا کنده شده و در خانه علی پسر ابیطالب سقوط کرد پس رسول خدا به علی فرمود : یا علی ! سوگند به خدایی که مرا به نبوت مبعوث کرده است وصایت و خلافت و امات پس از من برای تو واجب است . منافقان که عبدالله پسر ابی و یاران او بودن گفتند: محمد در محبت پسر عمویش گمراه شده و درباره او از روی وحی سخن نمیگوید. خداوند تبارک و تعالی این آیه را نازل کرد : قسم به ستاره وقتی که فرود امد خداوند عز وجل می فرماید: قسم به خالق نجم وقتی فرود آمد که صاحب شما گمراه نشده یعنی در محبت علی پسر ابیطالب و از راه بیرون نرفته و به دلحواه خود یعنی درباره او سخن نمیگوید جر آنچه که برایش وحی میشود. امالی شیخ صدوق، برگ ۸۸۹
منع تفکر در باره ی خدا ـ ناکارآیی چشم ها در دریافتن الله!
احمد پسر ابی عبدالله برقی گفت: حدیث کرد مارا پدرم از صفوان پسر یحیی از ابی یسع از سلیمان پسر خالد گفت: ابو عبدالله غرمود: مبادا درباره ی خداوند تفکر کنید که تفکر در خداوند چیزی جز گمراهی نمی افزاید. به درستی که خداوند -عز و جل-را چشم ها در نمی یابند و نمیتوان او را اندازه گرفت. امالی شیخ صدوق، برگ 663
عبادت توسط چشم چراني به دختران سيد؛ هم فال و هم تماشا!
ابراهيم پسر هاشم از علي پسر مهبد از حسين پسر خالد از ابي حسن علي ابن موسي الرضا نقل كند كه فرمودند: نگاه كردن به ذريه ما اهل بيت عبادت است. گفتند اي فرزند رسول خدا! آيا نگاه كردن ما به امامان از شما عبادت است، يا نكاه كردن به همه اولاد پيامبر ؟ فزمود: نگاه كردن به همه اولاد پيامبر عبادت است. امالی شیخ صدوق، برگ 467
زن، بار دیگر، در رده ی دیوانه ها و بنده ها
ماد پسر عیسی از حریز پسر عبدالله از زراره پسر اعین نقل کرد که گفت: ابوجعفر فرمود: همانا خداوند –عزوجل- از جمعه تا جمعه دیگر سی و پنج نماز برای مردم واجب کرده است که یکی از آنها نمازهای واجب به جماعت می باشد و آن «نماز جمعه» است که نـُه گروه را از آن معاف کرده است: کودک، پیرمرد، دیوانه، بنده، زن، بیمار، کور و هر کس که راه او دو فرسخ و بیش از دو فرسخ دور باشد. امالی شیخ صدوق، برگ 621
محمد: حصیر کف خانه از زن نازا بهتر است!
محمد گفت حدیث کردن مارا ابو سعید حسن عدوی که گفت:
حدیث کرد ما را یوسف ابویعقوب که گفت: حدیث کرد مرا ابوعلی اسماعیل که گفت: حدیث کرد مارا ابوجعفر احمد مکی که گفت: حدیث کرد مارا عمروپسر حفص از اسحاق پسر نجیح از حصیب از مجاهد از ابی سعید خدری که گفت رسول خدا به علی پسر ابیطلب سفارش کرد و گفت: دوغ و سرکه و گشنیز و سیب ترش ممنوع کن ! گفت: چرا یا رسول الله؟ فرمود: چون رحم از از این چهار عامل عقیم میشود و اولادی نمی آورد درحالی که حصیر کف خانه از زن نازا بهتر است.
امالی شیخ صدوق، برگ ۸۹۱
سلسه مراحل حمام رفتن…
محمد پسر حسن وزان از یحیی پسر سعید اهوازی گفت: حدیث کرد ما را احمد پسر محمد پسر ابی نصر از محمد پسر حمران که گفت: صادق جعفر بن محمد فرمود: زمانی که به حمام می روی، هنگام در آوردن لباس بگو: خدایا! گردن بند نفاق از من بر کن و بر ایمان پابرجایم کن! پس زمانی که وارد بینه حمام شدی، بگو: خدایا! از بدی خود به تو پناه می برم و از آن تو را پناه می گیرم و زمانی که به خزینه ی آب وارد شد، بگو خدایا! پلیدی و نجاست را از من ببر و تن و دلم را پاک کن، آنگاه آب داغ برداشته و بر بالای سرت بریز و نیز به پایت و اگر ممکن شد، یک جرعه از آن را به گلویت فرو کن. تا مثانه ات را پاک کند و در گرمابه ی دوم ساعتی بمان و چون به به خزانه –که اتاق سوم حمام است- رسیدی، بگو: از آتش به خدا پناه می بریم و از او بهشت می خواهیم و زمانی که از خانه گرم آن بیرون آمدی، آن را تکرار کن و مباد که در حمام، آب سرد یا نوشابه سرد بنوشی که معده را فاسد می کند. آب سرد بر سرت نریز که تن را سست می کند و وقت بیرون آمدن، آب سرد بر دو پاهایت بریز که درد را از تنت بیرون می کشد و زمانی که لباسهایت را می پوشی، بگو: خدایا! جامه تقوا بر من بپوشان و از هلاکت برکنارم کن و هرگاه چنین کردی، از هر دردی آسوده خواهی بود. 577-579 امالی شیخ صدوق
الله برای بنده های حرف گوش کن اش، آب نبات میخرد!
محمد پسر ليث از جابر پسر اسناعيل از صادق جعفر بن محمد از پدرش نقل كرده كه مردي از علي بن ابيطالب از شب زنده داري با قراعت قران سوال كرد. فرمود: مژده باد هركس را كه يكي از يك دهم شب خود را براي رضاي خداوند نماز بخواند، پس خداوند به فرشتگان خود ميفرمايد : براي اين بنده ام به شماره برگ درختاني كه امشب به زمين ميريزد، و به شماره هر ني و خوط و چراگاهي، ثواب بنويسد. هر كس كه يك نهم از شب خود را نماز بخواند ده دعوت مستجاب به او ميدهد و در روز قيامت نامه عملش را به دست راستش ميدهد. هر كس يك هشتم شب اش نماز بخواند، خداوند پاداش شهيدي خوش نيت به او ميدهد و شفاعتش درباره خاندانش را مي پذيرد. هر كس يك هفتم شب خود را نماز بخواند، در روز بعثت، از قبرش با چهره اي تابان مانند ماه شب چهارده تا با آسودگان از صراط بگذرد. هر كس يك ششم شبش نماز بخواند براي او امان نوشته ميشود و هر چه گناه كرده باشد، آمرزيده شود. هر كس يك پنجم يك شب را نماز بخواند ، با ابراهيم خليل الرحمن در قبه او همدوش ميگردد. هر كس يك چهارم شب را نماز بخواند، در اول گروه رستگاران قرار مي گيرد، تا چون تند باد از از صراط بگذرد و بدون حساب به بهشت رود. هر كس يك سوم شب را نماز بخواند فرشته اي نمي ماند كه ، جز آنكه بر مقام او نزد خداوند غبطه خورد از هر كدام از هشت در بهشت ميخواهي وارد شود. هر كس يك دوم از شب را نماز بخواند، اگر زمين پر از طلا شود، حتي هفتاد هزار برابر آن نيز، پاداش او نمي باشد. هر كس كه دو سوم شب را نماز بخواند و قران تلاوت كند، به شماره ريگهاي تپه عالج، صاحب حسنه مي شود كه كمترين آن ها، ده مرتبه از از كوه احد سنگينتر است. و هر كس شب را نماز بخواند و تلاوت قران نمايد و در ركوع و سجود ذكر بگويد… امالی شیخ صدوق، برگ 463
خانه های خدا برروی زمین
علی بن ابراهیم از پدرش از محمد پسر ابی عمیر از مرازم امام صادق (ع) فرمود: بر شما باد به آمدن مساجد، زیرا آنها آید خدا از گناهان پاکش کند و او را از زوار خود نویسد، در ان ها بسیار نماز بخوانید و دعا کنید و در جاهای مختلف مساجد نماز کنید که هر جایی بر نمازگزارنده ی خود ها خانه های خدایند در زمین و هر که با طهارت در آن روز قیامت شهادت خواهد داد. امالی شیخ صدوق، برگ 569ـ571
اگر دو نفر همزمان بمیرند، این دو فرشته چگونه کار میکنند؟
از امام صادق منقول است: زماني كه مومني بميرد، هفتاد هزار فرشته تا قبرش او را تشييع ميكنند و زماني كه به قبرش گذاشته مي شود، نكير و منكر مي آيند و او را مي نشانند و از او مي پرسند پروردگارت كيست؟ دينت كدام، و پيغمبرت كه؟ ميگويد: پروردگارم خدا، محمد پيامبرم و دينم اسلام، پس قبرش را تا آنجا كه چشم كار كند، وسيع مي كنند و برايش طعام بهشتي مي آورند و روح و ريحان مي آورند و تفسير گفتار خداوند كه: و اما هركس از مقربان است، روح و ريحان دارد، اين است، يعني در قبرش جنت نعيم دارد. و در آخرت. سپس فرمود: زماني كه كافر بميرد، هفتاد هزار نفر از دوزخيان، او را تا قبرش همراهي مي كنند و او فريادي ميكشد كه همه جز جن و انس مي شنوند و مي گويد كاش بر مي گشتم و مومن ميشدم. او به حاملان خود قسم ميدهد كه مرا برگردانديد، شايد آنچه را ترك كردم، عمل كنم، دوزخ داران به او پاسخ ميدهند كه: نه! هرگز، اين كلمه اي است كه گوينده اش هستي و فرشته اي خطاب به آنها ندا مي كند كه اگر برگردد، باز به آنچه نهي شده است، باز مي گردد و چون در قبرش داخل شود، و مردم از او جدا شوند نكير و منكر در شكلي بس هراسناك بر او وارد شوند و او را بر پادارند و بپرسند: پروردگارت كيست و دينت و پيغمرت؟ زبانش به تپيدن مي افتد و قادر به جواب نيست. پس ازعذاب خدا ضربتي به او ميزنند كه هر چيزي از آن مي ترسد و مي لرزد. باز از او مي پرسند: خدايت كيست، دينت چيست، و پيغمبرت كيست؟ مي گويد نمي دانم! به او گويند ندانستي و ورع به خرج ندادي و رستگار نگشتي! سپس دري از درهاي جهنم را به روي او باز ميكنند و حميم دوزخ را برايش مي آورند و تفسير گفته خداوند: اما اگر از مكذبان گمراه باشد، با حميم پذيرائي مي شود، اين است، يعني در قبر آتش دوزخ او را فرا ميگيرد ( در آخرت ) امالی شیخ صدوق، برگ 461
فواید کابوس دیدن و خواری کشیدن تن
ابراهیم وسر هاشم از حسن پسر محبود از هشام پسر سالم از ابان پسر تغلب نقل کرد که ابوعبدالله صادق جعفر بن محمد فرمود : مومن هرگاه که خوابی هولناک ببیند گناهانش میریزد و زمانیکه تنش خواری کشید گناهانش آمرزیده میشود. امالی شیخ صدوق، برگ ۷۹۱
نور طینت علی
احمد پسر بو موسی گوید: حدیث کرد ما را احمد پسر علی و گفت: حدیث کرد مرا ابوعلی حسن پسر ابراهیم پسر علی عباسی که حدیث کرد مرا ابو سعید عمیر پسر مرداش دولقی که گفت: حدیث کرد مرا جعفر پسر بشیر مکی که گفت: حدیث کرد ما را وکیع از مسعودی که سند به سلمان فارسی رساند که گفت: ابلیس به چند نفر که به علی (ع) بد میگفتند گذشت و در برابر آنها ایستاد. آن مردم گفتند: کیست که جلو ما ایستاده است؟ گفت: ابومره هستم. گفتند: آیا سخن ما را نشنیدی؟ گفت: بد ببینید، آیا به سرور خود علی بن ابیطالب بد میگوئید؟ گفتند: از کجا دانستنی او سرور ماست؟ گفت از گفتار پیامبرتان که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» خدایا دوست بدار؛ هر کس را که دوستش بدارد و دشمن بدار، هر کس که دشمنش دارد؛ یاری کن هر که یاری اش کند و واگذار هر که واگذاردش. گفتند: آیا تو از دوستان و شیعیان او هستی؟ گفت: نه؛ ولی او را دوست میدارم و هرکس که با او دشمن باشد، من در مال و فرزند او شریکم. گفتند: ای ابومره: درباره علی؛ بگو! به آن ها گفت: ای گروه ناکثان و قاسطان و مارقان! من در بنی جان؛ دوازده هزار سال خدا را پرستش کردم و زمانی که هلاک شدند؛ از تنهایی به خداوند شکایت کردم؛ پس مرا به آسمان دنیا بردند و آنجا نیز دوازده هزار سال خداوند را با فرشتگان پرستش کردم. در این میان که مشغول عبادت بودیم و خداوند را تسبیح و تقدی میکردیم، نوری پر پرتو ما از ما گذشت که همه فرشتگان در برابرش رو به زمین سائیدند و گفتند: سبوح، قدوس، این نور مربوط به فرشته ای است مقرب و یا پیغمبری مرسل. ندائی از طرف خداوند –جل جلاله- رسید که: این نور؛ نه از فرشته ی مقرب بود و نه از پیغمبری مرسل! این نور طینت علی بن ابیطالب بود. امالی شیخ صدوق، برگ 553
چرندیاتِ بهشتی
حسين پسرعلوان كلبي از عمرو پسر ثابت از زيد پسر علي از پدرش از جدش نقل ميكند كه امير المومنين فرمود: درختي در بهشت وجود دارد كه از بالايش لباس بر آيد و از پائين آن اسبهائي با زين و مهار كه نه سرگين پس دهند و نه مدفوع و ادراري دارند، اولياي خدا بر آنها سوار شده و در بهشت به هر كجا كه بخواهند پرواز مي كنند. امالی شیخ صدوق، برگ 463
قضاوت علی
موسی پسر عمران نخعی، از ابراهیم پسر حکم از عمرو پسر جبیر از پدرش از از ابی جعفر باقر نقل کرد که فرمود:
رسول خدا علی را به جانب یمن فرستاد. پس در آنجا، اسب کسی از اهالی یمن گریخت و با پای خود، بر مردی لگد زد و اورا کشت. اولیا مقتول، آن مرد را گرفته و نزد امیرالمومنین آوردند و برایش اقامه دعوی کردند. صاحب اسب، شاهد آورد که اسبش گریخته و آن مرد را زده و کشته است.
علی؛ خون او را هدر دانست، پس اولیا او از یمن به نزد پیامبر آمده و از حکم علی؛ به او شکایت کردند و گفتند: به راستی که علی به ما ستم کرده و خون صاحب ما را هدر کرد!
پیامبر فرمود: علی ستمکار نیست و بر ستم آفریده نشده، ولایت پس از من با اوست و حکم، حکم اوست و قول، قول او؛ رد حکم و ولایت او را کسی نمیکند مگر کافر، و حکم و قول و ولایت او را نمی پسندد مگر مومن.
زمانی که اهل یمن از پیامبر چنین درباره ی علی شندیدند، گفتند: یا رسول الله، پس ما به حکم و قول او راضی شدیم. فرمود: توبه ی شما از آنچه گفتید؛ همین است.
امالی شیخ صدوق، برگ 553
سخنان ابلهانه در مورد خواب
عیسی پسر عبدالله علوی از پدرش از عبدالله پسر محمد پسر عمر از علی بن ابیطالب نقل کرد که گفت: از رسول خدا پرسیدم از مردی که میخوابد و رویائی میبیند و بعضی مواقع حق است و بعضی مواقع باطل! پس رسول خدا جواب داد: یا علی! هر بنده ای که به خواب میرود، با روحش به سوی خداوند عالمان عروج مینماید، پی هر چیزی را که در نزد خداوند ببیند، آن حق است، سپس زمانی که خداوند عزیز جبار به بازگشت روحش به جسدش امر کند، روح ما بین آسمان و زمین قرار میگیرد، پس هر آنچه را که در این حالت ببیند، اضغاث احلام است. و همو با سندش از علی پسر حکم از. ابان از عثمان نقل کرد که محمد پسر حسین از پسر ابی خطاب حدیث کرد از محسن پسر احمد میثمی از ابان از عثمان از ابی بصیر از ابی جعف که گفت: ابلیس شیطانی به نام هزع دارد هر شب میان مشرق و مغرب را پر میکند و خواب های مردمان می آید و به سبب آنان، مردم خوابهای پریشان میبینند. امالی شیخ صدوق، برگ 233
چگونه در زلزله زیر آوار نمانیم
مسلم، از ابی جعفر پس علی نقل میکند که فرمود: شیعیان ما را به زیارت حسین امر کنید، چرا که زیارت او، مسائلی چون زیر آوار ماندن و غرق شدن و سوختن و طعمه درنده شدن را دفع می نماید. و زیارت او، بر هر کسی که معترف به امامت او از ناحیه خدا باشد، لازم است. امالی شیخ صدوق، برگ 229
تشریح اسلامی خواب
یحیی از معاویه پسر عمار از ابی جعفر نقل میکند که فرمود: زمانی که بندگان به خواب میروند، روحشان به آسمان میرود و هر آن چه را که روح در آسمان بیند، آن حق است و آنچه را در هوا، بیند بیهوده میباشد. آگاه باشید که ارواح لشگری گسیل شده میباشند که آن گروه که همدیگر را میشناسند، با هم الفتی پیدا میکنند و آن گروهی که با هم نا آشنا هستند، مختلف میگردند، روح زمانی که در آسمان است، از دو حال خارج نیستند، یا آشنایی پیدا میکند، یا بغض نشان میدهد، زمانی که در آسمان با هم آشنا شدند، در زمین هم آشنا میگردند، زمانی هم که در آسمان با هم برد میشوند، در زمین نیز بغض نشان میدهند. امالی شیخ صدوق، برگ 233
جام سخنگو و ابر حرف گوش کن
ابراهیم پسر محمد ثقفی گفت حدیث کرد مارا محمد پسر عبدالله کوفی که گفت حدیث کرد مارا همام که گفت علی پسر جمیل رقی گفت :حدیث کرد مارا لیث از مجاهد از عبدالله پسر عباس نقل کرد که گفت : ما در جلسه ای بودیم که اصحاب خدمت رسول خدا نشسته بودند رسول خدا با گوشه چشمش به آسمان اشاره کرد نگاه کردیم ابری آمد ورسول خدا آنرا دوبار به سوی خود خواند و او امد و رسول خدا روی دوپا ایستاد و میان آن دست برد تا اینکه سفیدی دو زیر بغلش نمایان شد و از میان آن جامی سفید را که پر از خرمای تازه بود خارج کرد و از ان خورد و جام در کف دستش تسبیح گفت و آنرا به علی پسر ابیطالب داد و علی نیر از ان خورد و در کف دست علی نیز تسبیح گفت . مردی گفت : ای رسول خدا آیا از جام تناول نموده و آنرا به علی دادی ؟ جام با اذن خداوندی به سخن در آمد و گفت : لااله الاالله حالق ظلمات و النور ای مردم بدانید که من هدیه ای راست هستم به پیامبر ناطق و از من چیزی بر نمیخورد جز پیامبر یا وصی پیامبر
امالی شیخ صدوق، برگ 779
هم صحبتی ابوذر با گرگ
یخشی از حدیث : ابوذر در رودخانه بطن مر گوسفندانش را میچراند که گرگی از سمت راست گله امد و ابوذر با عصایش آنرا راند او از سمتچپ امد و ابوذر با اورا با عصای خود راند و گفت به خدا سوگند گرگی خبیث تر و بدتر از تو ندیده ام . گرگ گفت بدتر از من سوگند به خداوند که هال مکه هستند که خداوند پیامبری برای انها مبعوث کرده ولی آنها اورا تکذیب میکنند و دشنامش میدهند امالی شیخ صدوق، برگ ۷۵۹
معجزه ی امام موسی کاظم
محمد پسر عیسی از حسن، پسر علی، پسر یقطین، از برادرش حسین از پدرش علی، پسر یقطین نقل میکند که گفت: هارون الرشید، مردی را خواست که بتواند امر امامت ابی الحسن موسی بن جعفر را با وسیلگی او باطل کند و خاموشش سازد و در مجلس شرمنده اش کند! مردی افسونگر و جادو پیشه را پیشش حاضر کردند. زمانی که سفره را باز کردند، وی نیرنگی روی قرصهای نان به کار بست که خادم ابی الحسن هروقت میخواست نانی بردارد، از برابر دستانش میپرید و هارون، از فرط خنده و شادی از جای میپرید!، این موضوع زیاد به طول نیانجامید که امام، سر بلند کرد و به تصویر شیری که بر یکی از پرده ها آویزان بود، فرمود: ای شیر خدا! دشمن خدا را بگیر! آن صورت جست و مانند درنده ای بزگ، جادوگر را خورد و بلعید! هارون و هم دستانش، غش کردند و با صورت افتادند و از روی ترس و هراس، هوش از سرشان پرید و زمانی که به هوش آمدند، پس از مدتی هارون به امام گفت: به خاطر حقی که بر گردن تو دارم، از تو میخواهم از تصویر بخواهی، مرد را باز گرداند. جواب داد: هرگاه عصای موسی، آنچه از رشته ها و چوب دستی های جادوگران را که بلعیده بود، بازگرداند، این صورت هم آنچه را که بلعیده است، رد خواهد کرد! این معجره موثرترین عامل کشتن آن حضرت توسط هارون بود.
امالی شیخ صدوق، برگ 238
زن در رده ی مرکب
سهل پسر زیاد آدمی گوید: حدیث کرد مرا عثمان پسر عیسی از خالد پسر نجیع از ابی عبدالله صادق که پیش او مذاکره شومی کردند. پس گفت شومی در سه چیز است: زن و مرکب و خانه؛ اما شومی زن مهریه سنگین است و ناسپاسی شوهر شومی مرکب بد خلقی و چموشی اوست و شومی خانه تنگی حیاط است و بدی همسایه ها و بسیار بودن چشم انداز آن. امالی شیخ صدوق، برگ 381
امام رضا، اعتماد به نفس اش و رقابتش با الله!
احمد، پسر محمد، پسر ابی نصر بزنطی گوید: در نامه ابوالحسن علی بن موسی الرضا خواندم که نوشته بود: به شیعیان من برسانید، زیارت من در نزد خداوند، برابر است با هزار حج. به فرزندش گفتم: هزار حج؟ گفت: آری به خدا قسم هزار حج برای کسی که با شناخت مقامش، او را زیارت کند. امالی شیخ صدوق برگ 191
مؤمنان تلاش کنند که در روزهای پنجشنبه و جمعه فوت بفرمایند!
حسين پسر سعيد از حماد پسر عيسي از حريز پسر عبدالله سجستاني از ابان پسر تغلب از صادق جعفر بن محمد نقل كرد كه فرمود : هر كس از مومنان كه از زوال روز پنج شنبه تا ظهر روز جمعه از دنيا برود ، خداوند او را از فشار قبر پناه ميدهد . امالی شیخ صدوق برگ 455
سریع ترین راه کسب ویزای بهشت
از صادق جعفر بن محمد كه هر كس سي بار «سبحان الله و بحمده »، « سبحان الله العظيم و بحمده» بگويد رو به توانگري گذاشته، به فقر پشت كرده و در بهشت را كوبيده! امالی شیخ صدوق برگ 447