توسل به نادانی

مغلطه توسل به نادانی با فرنامهای Argumentom ad ignorantom، توسل به جهل، تجاهل، طلب برهان از مخالف و انتقال بار اثبات نیز شناخته میشود.

شرح مغلطه

این مغلطه زمانی رخ میدهد که شخصی ادعا کند گزاره ای درست یا نادرست است زیرا خلاف آن اثبات نشده است یا اینکه طرف مقابل مناظره از اثبات خلاف آن عاجز است. با این حساب یک شخص تنها در دو حال ایجابی و سلبی میتواند مرتکب این مغلطه شود. حالت نخست این است که ادعا کند گزاره ای درست است زیرا کسی اثبات نکرده است که آن گزاره نادرست است یا طرف او در بحث از اثبات نادرستی آن عاجز است. حالت دوم این است که ادعا کند گزاره ای نادرست است زیرا کسی اثبات نکرده است که آن گزاره درست است یا طرف او در بحث از اثبات درستی آن عاجز است. وجه تسمیه این دو حالت از آنروست که در حالت اول حقیقت ایجاب میشود و در حالت دوم حقیقت سلب میشود.

برای این مغلطه الگوی زیر را میتوان در نظر گرفت

شخص A ادعا میکند گزاره P درست است چون P~ (عکس P) اثبات نشده است.

معمولاً این مغلطه پیرامون موضوعی انجام میگیرد که اثبات عکس آن محال یا گاهی دشوار است و شخص مغالط که از این واقعیت آگاه است سعی میکند از آن به نفع خود و ادعای اثبات نشده و قالباً سست بنیاد خود سوء استفاده کند.

باید به این مسئله توجه کرد که بطلان توسل به نادانی تنها مربوط به استدلالهای قیاسی است، و الا در مورد موضوعاتی خاص با توسل به نادانی میتوان استدلالهای استقرائی خوبی تشکیل داد. برای نمونه فرض کنید که ادعا شود:

گروهی از باستانشناسان دانشگاه میشیگان تمام اهرام مصر را ده ها سال زیر و رو کرده اند و اثری از دستگاه های تولید الکتریسیته نیافتند بنابر این میتوان گفت مصریان باستان دستگاه های مولد الکتریسیته نداشته اند.

روشن است که استدلال بالا فرضهای پنهانی از جمله اینکه «اگر دستگاه های مولد الکتریسیته در اهرام مصر وجود میداشتند احتمال اینکه باستانشناسان آنها را کشف کنند زیاد بود» را در خود نهان دارد و از آنجا که این گزاره پنهان درست به نظر میرسد میتوان گفت استدلال نیز قابل قبول است. اما این مقبولیت استدلال به دلیل اینکه استقرا اساساً مفید یقین نیست مسئله ای قطعی نیست بلکه مسئله ای احتمالی است. همچنین باید گفت نبود اثبات برای گزاره معکوس در یک استدلال استقرائی بر قدرت آن می افزاید.

مسئله مرتبط دیگری با این موضوع قاعده حقوقی «هرکسی بیگناه است تا زمانی که عکس آن اثبات شود» است. ممکن است پرسش شود که آیا این قاعده نیز مصداقی از مغالطه توسل به نادانی است یا نه؟ در پاسخ باید گفت که این قاعده به دلیل سودمند بودنش در نظامهای قضائی مورد استفاده قرار میگیرد و بیانگر یک واقعیت عینی نیست، یعنی وقتی گفته میشود کسی «بیگناه» است منظور این نیست که وی واقعاً «بیگناه» است بلکه منظور این است که «نظام قضائی نمیتواند او را مجرم بداند زیرا گناهکار و مجرم بودن او اثبات نشده است»، لذا وقتی به آنچه این قاعده نشان میدهد توجه کنیم خواهیم دید که مصداقی از مغلطه توسل به نادانی نیست.

بحثی مرتبط با این مغلطه ادعاهایی به سبک «هیچ کس نتوانسته است X را ثابت کند» است که یک گزاره وجودی سلبی را بطور قطعی مطرح میکنند. در نگاه عوام شاید این ادعا یک ادعای موجه و قابل دفاع به نظر برسد ولی اگر به آن دقت شود به این نتیجه خواهیم رسید که اساساً اثبات گزاره هایی از این سبک تقریباً محال است. برای اینکه اثبات شود «هیچکس نتوانسته است X را ثابت کند» لازم است که ما با «همه کس» در ارتباط باشیم و به شیوه ای اطمینان حاصل کنیم که آنها نتوانسته اند X را اثبات کنند. انجام اینکار به این دلیل ساده ناممکن است که ما نمیتوانیم با تمام انسانهایی که در همه اعصار زندگی کرده اند ارتباطی برقرار کنیم. نتیجه آنکه وقتی کسی میگوید «هیچ کس نتوانسته است X را ثابت کند» در صورتی که X قابل اثبات باشد یک ادعای مهمل و باطل است.

دلیل مغالطه بودن

توسل به نادانی مغلطه است، زیرا اینکه ~P اثبات نشده است منطقاً P را نتیجه نمیدهد. نادانی ما نسبت به یک گزاره نمیتواند اثبات کند که معکوس آن گزاره درست است و این نادانی را نمیتوان در یک استدلال به نفع معکوس آن گزاره استفاده کرد.

در توضیح دلیل مغلطه بودن توسل به نادانی این پرسش بنیادین پیش می آید که اساساً بار اثبات یک گزاره بر گردن چه کسی است؟

نام دیگری که برای توسل به نادانی بکار گرفته میشود «انتقال بار اثبات» است، زیرا کسی که این مغلطه را مرتکب میشود در واقع قاعده «بار اثبات» را زیر سوال میبرد. قاعده «بار اثبات» به این قاعده گفته میشود که بطور کلی بار اثبات درستی هر ادعای غیر بدیهی و در صورت اختلاف اثبات بداهت آن بر گردن کسی است که آن ادعا را مطرح میکند (البینه علی المدعی). وقتی کسی توسل به نادانی میکند در واقع بجای اینکه ادعای خود را اثبات کند، بار اثبات عکس آنرا به گردن طرف مقابل می اندازد یعنی فرض میکند که این وظیفه طرف مقابل است که اثبات کند او اشتباه میکند. این طرف مقابل معمولاً منتقد ادعای گوینده است یا دستکم کسی است که نسبت به آن ادعا مشکوک است و قانع نشده است.

چگونه با این مغالطه روبرو شویم؟

واکنش نادرست و رایج به این مغالطه این است که تلاش به رد ادعای دوم شخص مغالط شود، یعنی وقتی او میگوید عکس گزاره ای اثبات نشده است به او ثابت کنیم که اینگونه نیست بلکه عکس آن اثبات پذیر است. اما این واکنش باعث میشود شخص مغالط متوجه مغلطه خود نشود و گفتمان مسیر منطقی خود را طی نکند و زمان به بحث های بی ارتباط باطل شود. از این رو شایسته تر آن است که برای شخص مغالط توضیح داده شود که توسل به نادانی یک مغلطه است و برای وی توضیح داد که چرا توسل به نادانی یک مغلطه است.

برخورد شایسته دیگر این است که از وی پرسیده شود در صورتی که فرض کنیم ما دلیلی برای رد ادعای شما نداریم نیز باز ادعای شما اثبات نمیشود، دلیل شما برای اثبات ادعایتان چیست؟

میتوان بطلان توسل به نادانی را با مثالهای ساده و قابل فهمی برای عوام توضیح داد، برای نمونه وقتی کسی میگوید «خدا وجود دارد چون کسی نمیتواند اثبات کند وجود ندارد»، میتوان به او گفت، بنابر این شیوه استدلال تو میتوان گفت «چراغ جادوئی علاء الدین هم وجود دارد»، «خاتمی در سال 1360 مرد و بدن او توسط موجودات فضایی حرکت داده میشد»، «در جنگلهای شمال ایران اسب های بالدار نامرئی وجود دارند» و «اسپاگتی پرنده هم وجود دارد«، زیرا عکس هیچکدام از این گزاره ها را نمیتوان اثبات کرد.

این موضوع در بحث پیرامون وجود خدا و مسئله بار اثبات وجود یا عدم وی بسیار اهمیت پیدا میکند و از آنجا که بحث پیرامون آن نیازمند مطرح شدن مسائل دیگری نیز هست از حوصله این نوشتار خارج میباشد اما در نوشتاری با فرنام «ازکجا میدانید خدا وجود ندارد؟» به آن پرداخته شده است.

مثال

1-

کاوه – شما در هفته گذشته هر روز 10 دقیقه دیر در محل کارتان حاضر شده اید!

سودابه – شما چطور میتوانید چنین چیزی را اثبات کنید؟

کاوه – شما میتوانید اثبات کنید که سر موقع آمده اید؟

سودابه – نه!

کاوه – پس قطعاً دیر آمده اید.

2-

سودابه – من کاملاً یقین دارم که خدا وجود دارد!

کاوه – از کجا چنین یقینی داری؟

سودابه – تو میتوانی اثبات کنی که خدا وجود ندارد؟

کاوه – نه!

سودابه – آها! پس تو هم معترفی که خدا وجود دارد و من درست میگویم.

3-

کاوه – من به حدوث جهان باورمندم.

سودابه – چرا؟

کاوه – چون ازلیت اثبات نشده است.

4-

سودابه – هیچکس تابحال به فیلتر شدن اینترنت اعتراض نکرده است، پس مردم از فیلتر شدن اینترنت راضی هستند.

5-

کاوه- تعداد موهای سر من 65746567 تا است.

سودابه- از کجا میدانی؟

کاوه-اگر باور نداری بیا و بشمار.

برای مطالعه بیشتر

1- ویکیپدیا

http://en.wikipedia.org/wiki/Argument_from_ignorance

2- فالاسی فایلز

http://www.fallacyfiles.org/ignorant.html

3- مغالطات، علی اصغر خندان، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی، بوستان کتاب قم، چاپ دوم، 1384، برگ 130

4- Attacking Faulty Reasoning, T. Edward Damer, Fourth Edition, Wadsworth Thomson Learning, 2001,Belmont CA, Page 153.

5- Critical Thinking, An introduction to the Basic Skills, Fourth edition, William Hughes & Johnathan Lavery,Broadview Press, 2004, Page 165.

6- A Concise Introduction to Logic, Patrick J.Hurley, 7th Edition, Page 140.

توسط : آرش بیخدا

1 نظر برای “توسل به نادانی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.