این مغلطه همچنین با نامهای پهلوان پنبه، و Attacking a Straw Man شناخته میشود.
شرح مغلطه
مغلطه آدم پوشالین یکی از رایج ترین مغالطات در بین عوام است، بطور کلی زمانی این مغلطه صورت میگیرد که طرف مغالط استدلال و ادعای طرف مقابل خود را تحریف کند تا رد آن را بر خود آسانتر کند.
الگوی منطقی این مغالطه را میتوان بصورت زیر در نظر گرفت:
- شخص A ادعای اولیه X را مطرح میکند
- شخص B ادعای ثانویه Y را که برداشتی مغشوش از X است و معمولاً شبیه X است ولی خود X نیست مطرح میکند
- شخص B ادعای Y را رد میکند
- شخص B نتیجه میگیرد که ادعای X نادرست بود است
معمولاً ادعای ثانویه Y حالتی شدت یافته و مبالغه آمیز از X یا کاملاً برعکس حالتی بسیار ساده و تحقیر شده از آنرا دارد و به دلیل شگفت انگیز و واضح البطلان بودن شگفت زدگی را در مخاطبان تحریک میکند، روشن است که در بسیاری از مواقع رد یک ادعای افراطی یا تفریطی آسانتر از ادعای معتدل است. دلیل گسترش و رواج این مغلطه بسیار روشن است، افراد مغالط میخواهند زحمت خود را در رد ادعای طرف مقابل خود کم کنند یا چون قادر به پاسخگویی نیستند اساساً میخواهند با استدلال و ادعای اصلی روبرو نشوند، بنابر این نسخه ای تحریف شده از ادعای اصلی را مطرح میکنند و آنرا رد میکنند و این سبب میشود که احساس پیروز شدن در مناظره و گفتمان به آنها دست بدهد در حالی که شخص مغالط حتی با استدلال طرف مقابل نیز روبرو نشده است. بسیاری از افراد هنگامی که با کسی بحث و مناظره میکنند بجای گوش کردن به استدلال طرف مقابل و تلاش برای یافتن نقاط ضعف آن، تمام تلاششان بر این است که نسخه ای تحریف شده از استدلال طرف مقابل را فراهم آورند.
وجه تسمیه این مغلطه در زبان انگلیسی و برگردان آن به زبان فارسی هم به همین رفتار باز میگردد، شخص مغالط در این مغلطه بجای اینکه با استدلال طرف مقابل خود روبرو شود که دارای گوشت و استخوان است، کاریکاتوری خیالی از آن استدلال که حریفی پوشالین است را در مخیله خود تصور و سپس به آن حمله میکند و البته روشن است که هر کسی میتواند با آدمی پوشالین کشتی بگیرد و وی را زمین زده و بر او چیره شود، لذا حمله به آدم پوشالین «هنر» نیست و «استدلال» هم نیست.
دلیل مغالطه بودن
مغلطه حمله به آدم پوشالین واضح البطلان است، هدف از انجام یک مناظره و بحث این است که طرفین استدلالهای یکدیگر را بشنوند و با توجه به اعتبار این استدلالها یا ادعاهای یکدیگر ر بپذیرند یا آنرا رد کنند. بنابر این از یک حریف منطقی و خوب در یک مناظره انتظار میرود که برای رد کردن حرف شما، دقیقاً همینکار را بکند یعنی چیزی که شما گفته اید را رد کند، نه اینکه به اصطلاح «حرف توی دهان شما بگذارد» و چیزی که شما نگفته اید را رد کند و پیروزی خود در رد باور خودساخته خویش را پیروزی بر استدلال شما تلقی کند. بر اساس اصول مناظره شایسته است هریک از طرفین قوی ترین استدلال طرف مقابل را رد کند.
همچنین روشن است که ادعای ثانویه Y میتواند بطور مستقل درست یا نادرست باشد اما درستی و نادرستی آن طبیعتاً بخاطر مستقل از X بودن و بی ارتباط بودن از آن، تاثیری روی ادعای اولیه X ندارد، لذا رد Y، رد X را نتیجه نمیدهد!
چگونه با این مغالطه روبرو شویم؟
واکنش طبیعی و رایج به این مغلطه آن است که شما از ادعای ثانویه تحریف شده نیز دفاع کنید، چون گاهی ممکن است ادعای ثانویه نیز از نظر شما درست باشد (و این تبحر مغالط در مغلطه گری را نشان میدهد که چنین ادعایی مطرح می کند) و شما تحریک به دفاع از آن باور خود نیز بشوید و این دقیقاً چیزی است که شخص مغالط میخواهد که شما انجام دهید، زیرا او تلاش میکند در واقع موضوع را تغییر دهد و بحث را از ادعا و استدلال شما تبدیل به استدلال و ادعایی دیگر کند تا هم توجه را از مسئله اصلی که در مناظره مورد بحث است دور کند و هم خود را از شر پاسخگویی به شما خلاص کند.
اما واکنش درست و منطقی به این مغلطه این است که به شخص مغالط تذکر داده شود که کار او «حمله به آدم پوشالین» است و شما در واقع چیزی که او رد کرده است را اساساً ادعا نکرده اید.
همچنین میتوان به شخص مغالط به سادگی گفت «چیزی که من گفتم این نبود! شما ادعا یا استدلال من را رد کنید نه اینکه از خودتان چیزی به من نسبت بدهید و بعد آنرا رد کنید»
برخوردی نرم تر نیز قابل تصور است و آن این است که به مغالط بگوییم «این مسئله دومی که شما مطرح کردید میتواند درست یا نادرست باشد ولی موضوع بحث من با شما اصلاً آن نیست، بلکه موضوع اصلی X است.»
البته گاهی ممکن است مطرح کردن Y از جانب شخص مغالط به این دلیل باشد که وی قدرت فهم و درک X را ندارد و فهم خود از X را بصورت Y مطرح کرده است نه اینکه او عمداً قصد مغلطه و تحریف داشته باشد. در چنین شرایطی لازم است برای فهماندن X به شخص مغالط تلاش کنیم و بگوییم که درست X را متوجه نشده است و Y برداشتی غلط از X است.همچنین در بحث های شفاهی با افراد، بسیار خوب است اگر پس از استدلال کردن از آنها بخواهید که استدلال شما را تکرار کنند، و اگر نتوانستند اینکار را انجام دهند به آنها بگویید که بهتر است بجای ایراد گرفتن اول سعی کنند استدلال شما را بفهمند و درک درستی از آن داشته باشند و بعد آنرا رد کنند. تکرار استدلال شما توسط حریف همچنین به شما این فرصت را میدهد که اگر وی برداشت غلطی از استدلال شما داشته است آن برداشت غلط را تکرار کند و شما بتوانید آنرا اصلاح کنید.
همچنین برای دچار نشدن به این مغلطه خوب است که پیش از تلاش برای رد یک استدلال، اول از طرف مدعی بپرسیم که آیا استدلالش همان چیزی است که ما میفهمیم یا نه، سپس در صورت تایید استدلالش شروع به رد آن کنیم و اگر گفت که نه استدلالش را بد متوجه شده ایم میتوانیم از او بخواهیم که درک ما را اصلاح کند.
مثال
1-
سودابه – من فکر میکنم از مشکلات بزرگ و شاید بزرگترین مشکل فرهنگی ما در رسیدن به آزادی و دموکراسی در ایران اسلام است. اسلام خود یک تفکر سیاسی غیر دموکراتیک است و قوانینی متناقض حقوق بشر دارد.
کاوه – یعنی تو میگویی دین در همه جا با دموکراسی تضاد دارد و همه جای جهان مردم اول باید دینشان را کنار بگذارند تا بعد به دموکراسی نزدیک شوند و در کشورشان به حقوق بشر احترام گذاشته شود؟ این کاملاً مسخره است!
2-
کاوه- من باور به وجود خدا ندارم!
سودابه- این اصلاً قابل قبول نیست چون تو در واقع میگویی انجام هر عملی درست است!
3-
سودابه – من با قطع کردن دست دزد که در قرآن آمده به شدت مخالفم اینکار مصداق بارز شکنجه است و با حقوق بشر در تناقض است.
کاوه – برای قطع کردن دست دزد چندین شرط وجود دارد، دست هر دزدی را در شریعت قطع نمیکنند.
4-
کاوه- در ایران دموکراسی وجود ندارد و به حقوق بشر احترام گذاشته نمیشود
سودابه- یعنی شما میگویید در اسرائیل به حقوق بشر احترام گذاشته میشود؟ چند تن فلسطینی تابحال به دست اسرائیلی ها کشته شده اند؟
5-
سودابه – من معتقدم قرآن از جانب خدا نیست!
کاوه – تو چطور میتوانی تمام کتابهای آسمانی را زیر سوال ببری؟
6-
کاوه- بودجه نظامی دولت امسال باید کمتر شود و بجای آن این هزینه صرف ساختن مدارس و بیمارستانها شود.
سودابه- آیا فکر نمیکنی با نابود کردن توان نظامی کشور بیگانگان به بفکر تجاوز به کشورمان بیافتند؟
7-
سودابه – در صورتی که ایران یک کشور دموکرات بشود، داشتن سلاح اتمی به نفع منافع ملی ماست.
کاوه – واقعاً شرم آور است که تو زندگی انسانهای بیگناه و حفظ طبیعت و محیط زیست برایت ذره ای ارزش ندارد و حاضری که همه چیز را زیر پا بگذاری.
8-
کاوه- زن و مرد باید در مقابل قانون کاملاً برابر باشند و از برابری حیثیتی و حقوقی کامل برخوردار باشند، قانون به هیچ عنوان حق تبعیض علیه زنان را ندارد.
سودابه- تو در واقع میگویی زن و مرد از لحاظ فیزیولوژیکی باهم برابر هستند، اینگونه نیست هروقت مردها به بچه ها شیر دادند و باردار و پریود شدند میتوان برابری حقوقی و حیثیتی را برای زن و مرد توجیح کرد.
9-
سودابه- من با ضرب و شتم مجرمان توسط پلیس به این عنوان که «اراذل و اوباش» هستند بسیار مخالفم، «اراذل و اوباش» هم شهروندان کشور هستند و دارای حقوق شهروندی هستند، در واقع کسانی که «اراذل و اوباش» را ضرب و شتم میکنند یا آنرا تایید میکنند خودشان «اراذل و اوباش» هستند و از مدنیت بدور هستند.
کاوه- کار تو بجایی رسیده است که از اراذل و اوباش دفاع میکنی؟ اگر همین اراذل و اوباش به نزدیکانت تجاوز کنند یا از تو اخاذی کنند هم باز همین حرف را خواهی زد؟
10-
کاوه- من با مجازات اعدام مخالفم، آمار نیز نشان میدهد که اعدام میزان جرایم را پائین نمی آورد.
سودابه- پس از نظر تو جان قاتلان و جنایتکاران بیشتر از جان شهروندان و دولتمردان ارزش دارد! واقعاً مسخره است!
برای مطالعه بیشتر
1- فالاسی فایلز
http://www.fallacyfiles.org/strawman.html
2-ویکیپدیا
http://en.wikipedia.org/wiki/Straw_man
3- Critical Thinking, An introduction to the Basic Skills, Fourth edition, William Hughes & Johnathan Lavery,Broadview Press, 2004, Page 155.
4- Attacking Faulty Reasoning, T. Edward Damer, Fourth Edition, Wadsworth Thomson Learning, 2001,Belmont CA, Page 179.
5-A Concise Introduction to Logic, Patrick J.Hurley, 7th Edition, Page 129.
6- مغالطات، علی اصغر خندان، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی، بوستان کتاب قم، چاپ دوم، 1384، برگ 203
3 نظر برای “حمله به آدم پوشالین”