گویا محمد پس از معراج دیگر نخندیده است!

حسن پسر علی فضال از عبدالله پسر بکیر از زراره از ابی جعفر باقر نقل کرد که گفت: همانا رسول خدا زمانی که به معراج می رفت بر خلقی نگذشت مگر آنکه همانگونه که دوست میداشت شاد و مسرور بودند تا به خلقی از خلایق خدا رسید که التفاتی به او نکرده و چیزی به او نگفتند و او آنها را غمین و عبوس یافت. پس فرمود: ای جبرئیل! من به خلقی نگذشتم مگر آنکه شاد و مسرور بودند، جز این، این کیست؟ گفت: «مالک» خزانه دار جهنم است و خداوند او را چنین آفریده است. فرمود: دوست دارم از او بخواهی جهنم را به من نشان دهد. جبرئیل به او گفت: این محمد فرستاده ی خداست و از من خواسته است که از تو بخواهم جهنم را به او نشان دهی. او گردنه ای از آن را بیرون آورد و پیامبر آن را دید و تا زمانی که زنده بود دیگر نمی خندید، و درود خداوند بر محمد و آل طاهرین او. امالی شیخ صدوق، برگ 943ـ941

بیان دیدگاه

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.