یخشی از حدیث : ابوذر در رودخانه بطن مر گوسفندانش را میچراند که گرگی از سمت راست گله امد و ابوذر با عصایش آنرا راند او از سمتچپ امد و ابوذر با اورا با عصای خود راند و گفت به خدا سوگند گرگی خبیث تر و بدتر از تو ندیده ام . گرگ گفت بدتر از من سوگند به خداوند که هال مکه هستند که خداوند پیامبری برای انها مبعوث کرده ولی آنها اورا تکذیب میکنند و دشنامش میدهند امالی شیخ صدوق، برگ ۷۵۹