استخر

استخر به موجب عهدنامه ای که در 648 م (28 هـ) با ابوموسی اشعری منعقد نمود سر به فرمان تازیان نهاد، ولی سال بعد ساکنان آن شهر شورش کرده افراد پادگان عرب را به قتل رسانیدند. اعراب بی درنگ استخر را محاصره کرده تسخیر نمودند و ویران ساختند و قریب 40 هزار تن از مردم را به هلاکت رسانده، زنان و کودکان را به بردگی بردند 649 م (29 هـ). پیشوایان عرب به هنگام تسخیر پارس اراضی بسیاری را به تصرف خویش درآورده غصب کردند.
اسلام در ایران – پطروشفسکی – انتشارات پیام – تهران – برگ 42

در فتح «استخر» (28 هـ – 648 م) مردم شهر، قتل عام شدند و به قول «طبری»: اعراب مسلمان «کشتاری بزرگ کردند»، با اینحال مردم از پذیرفتن اسلام خودداری کردند بلکه با حفظ آئین خود، به پرداخت «جزیه» (مالیات سرانه) گردن نهادند» (تاریخ طبری – پوشینه ی 5 – برگ 2009)
ملاحظاتی در تاریخ ایران – اسلام و «اسلام راستین» چاپ اول 1988 – آلمان (علی میرفطروس) برگ 69

گوید: عثمان بن ابی العاص آهنگ استخر کرد و چندانکه خدا خواست بکشتند و چندانکه خواستند غنیمت گرفتند و کسان به غزا رفتند. پس از آن عثمان مردم را به جزیه دادن و زمی شدن خواند و کس فرستاد و هربذ و همه فراریان یا گوشه گرفتگان پذیرفتند و تعهد جزیه کردند.
تاریخ طبری (پوشینه ی پنجم) (بازگردان ابوالقاسم پاینده) (چاپ پنجم 1375 – ناشر – اساطیر) برگ 2008

پس از فتح «استخر» در سال (28-30 هجری) مردم انجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب شهر را کشتند… اعراب مسلمان مجبور شدند تا برای بار دوم استخر را محاصره و تصرف نمایند. مقاومت و پایداری مردم شهر آنچنان بود که فاتح استخر (عبدالله بن عاص) را سخت هراسان و خشمگین ساخت بطوریکه:
«سوگند خورد که چنان بکشد از مردم «اصطخر» که خون براند… پس به «اسطخر» آمد و (آنجا را) به جنگ بستد… و خون همگان مباح گردانید و چندانکه کشتند؛ خون نمی رفت، تا آب گرم به خون ریختند، پس برفت… و عده کشتگان – که نام بردار بودند – چهل هزار کشته بود بیرون از مجهولان… (فارسنامه – ابن بلخی – برگ 135 و نیز نگاه کنید به کامل – ابن اثیر – پوشینه ی 3 – برگ 163 + تاریخ طبری – پوشینه ی 5 – برگ 2009).
ملاحظاتی در تاریخ ایران – اسلام و «اسلام راستین» چاپ اول 1988 – آلمان (علی میرفطروس) برگ 72

در این زمان مردم «استخر» – بار دیگر – قیام کردند و حضرت علی «زیاد بن ابیه» (عامل فارس) را سرکوبی آنان فرستاد. (تاریخ طبری – پوشینه ی 7 – برگ 2722)
ملاحظاتی در تاریخ ایران – اسلام و «اسلام راستین» چاپ اول 1988 – آلمان (علی میرفطروس) برگ 78

مسلمه بن محارب گوید: بسریکی از پسران زیاد را بگرفت و به زندان کرد، در آن هنگام زیاد در فارس بود که علی علیه السلام وی را سوی کردان باغی آنجا فرستاده بود که بر آنها ظفر یافته بود و در استخر اقامت گرفته بود.
تاریخ طبری (پوشینه ی هفتم) (بازگردان ابوالقاسم پاینده) (چاپ پنجم 1375 – ناشر – اساطیر) برگ 2722

مردم «استخر» نیز در زمان حضرت علی – بار دیگر – سر به شورش برداشتند و این بار «عبدالله بن عباس» – بفرمان علی – شورش مردم استخر را سرکوب کرد. (فارسنامه – ابن بلخی برگ 136).
ملاحظاتی در تاریخ ایران – اسلام و «اسلام راستین» چاپ اول 1988 – آلمان (علی میرفطروس) برگ 79

و بعد از آن عثمن بن عفان، عبدالله عامر بن کریز را ئالی گردانید، پس ابوموسی اشعری به پارس آمد و قصد اصطخر کرد، در سال بیست و هشتم از هجرت و در آن وقت، ماهک در اصطخر بود و در میان ایشان صلح پیوست و عبدالله بن عامر، از آنجا به اعمال جور رفت و شهر جور را حصار می داد، در میانه، خبر رسید کی مردم اصطخر عهد بشکستند و عامل او را بکشتند و چندان توقف نمود کی جور را بستند در سال سی ام از هجرت، و سوگند خورد، کی: چندان بکشد از مردم اصطخر که خون براند. به اصطخر آمد و به جنگ بستد. پس حصار در آن و خون همگان مباح گردانید و چندانک می کشتند، خون نمی رفت تا آب گرم بر خون می ریختند، پس برفت عدد کشتگان کی نام بردار بودند ، چهل هزار کشته بود، بیرون از مجهولان و اول خللی و خرابی کی در اصطخر راه بافت، آن بود و این فتح در سال سی و و دوام بود از هجرت.
فارس نامه ابن بلخی – ناشر بنیاد فارس شناسی – چاپ 1374 – برگ 276-277

پس حادثه امیرالموءمنین عثمان، افتاد و نوبت به خلافت امیرالمومنین علی [f 117] علیه الصلواه و السلام – آمد، ولایت عراق و پارس جمله به عبدالله بن عباس – رضی الله عنهما – سپرد و در آن فور، مردم اصطخر، دیگر باره، سر برآوردند و غدر کردند، عبدالله بن عباس لشکر آنجا کشید و اصطخر به قهر بگشاد و خلایقی بی اندازه بکشت و چون این آوازه به دیگر شهرهاء پارس افتاد هیچ کس، سر بر نیارست آوردند، جمله صافی و مستخلص ماند. و هر روز اسلام ایشان زیادت می شد، تا همگان، بر گذشت روزگار، مسلمان شدند.
فارس نامه ابن بلخی – ناشر بنیاد فارس شناسی – چاپ 1374 – برگ 276-277

عاصم بن عمر عامل کرمان بود که آنجا درگذشت، فارس بشورید و بر ضد عبدالله بن عمرو قیام کرد و مردم در استخر بر ضد او فراهم شدند و عبدالله کشته شد و سپاه او هزیمت شد و خبر به عبدالله بن عامر رسید که مردم بصره را به حرکت دعوت کرد و مردم با وی روان شدند، مقدمه وی با عثمان بن ابی العاص بود. در استخر با ان جمع تلاقی شد و بسیار کس از آنها بکشت که هنوز از آن به ذلت درند.
تاریخ طبری (پوشینه ی هفتم) (بازگردان ابوالقاسم پاینده) (چاپ پنجم 1375 – ناشر – اساطیر) برگ 2111

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.