طاربند

گوید: صبحگاهان خاقان بیامد و چون مقابل آنها رسید راه بخارا گرفت و چنان وانمود كرد كه آهنگ آنجارا دارد و سپاهیان خویش را از پشت تپه ای
كه در میانه ی فاصله بود سرازیر كرد و فرود آمد كه آماده شدند، امّا مسلمانان از حضورشان غافل ماندند و ناگهان روی تپه نمودار شدند كه كوهی از آهن بود از مردم فرغانه و طاربند و افشینه و نسف و گروههایی از مردم بخارا. گوید: جمع مسلمین سخت متحیر شدند.
تاریخ طبری ( پوشینه ی  نهم )( ترجمه ی ابوالقاسم پاینده) ( چاپ پنجم ١۳۷۵- ناشر- اساطیر) برگ۴١۰۰

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.