نعیم شبانگاه یك دسته سوار با وی فرستاد كه سالارشان منذر بن عمرو برادر زاده ی وی بود، زینبی كه آنها را از راهی كه دشمنان متوجه نبودند وارد شهر كرد و نعیم شبانگاه به آنها تاخت و از شهر غافلشان كرد و بجنگیدند و پایمردی كردند تا وقتی كه از پشت سر صدای تكبیر شنیدند و هزیمت شدند و چندان از آنها كشته شد كه كشتگان را با نی شمار كردند ( اندازه گرفتند؟) و غنیمتی كه خدا در ری نصیب مسلمانان كرد همانند غنایم مدائن بود.
تاریخ طبری ، پوشینه ی پنجم، بازگردان ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم 1375 ، ناشر: اساطیر، برگ 1975
بقول ابن فقیه : در اخبار آل محمد آمده است كه : ری نفرین شده است زیرا كه اهل ری از پذیرش حق ( دین اسلام) سرباز زدند. ( فتوح البـُلدان – برگ 111)
ملاحظاتی در تاریخ ایران – اسلام و » اسلام راستین»، چاپ یكم، 1988- آلمان ( علی میرفطروس) برگ 70
پس از فتح ری نیز مردم آنجا، بار ها، علیه والیان عرب شورش كردند بطوریكه عمر و عثمان مجبور شدند ، چندین بار، به ری لشگركشی كرده و شورش مردم را سركوب نمایند. ( فتوح البـُلدان – برگ 149)
ملاحظاتی در تاریخ ایران – اسلام و » اسلام راستین»، چاپ یكم، 1988- آلمان ( علی میرفطروس) برگ 72
مردم ری نیز در زمان علی، باردیگر، طغیان كردند و از پرداخت خراج و جزیه خودداری كردند بطوریكه : » در خراج آن دیار كسری پدید آمد»
حضرت علی ، » ابوموسی» را با لشگری فراوان بسوی » ری» فرستاد. بقول » بلاذری» : پیش از این نیز ابوموسی بدستور علی به جنگ با مردم ری شتافته بود و امور آنجا را بحال نخستین درآورده بود. ( فتوح البـُلدان – برگ 150)
ملاحظاتی در تاریخ ایران – اسلام و » اسلام راستین»، چاپ یكم، 1988- آلمان ( علی میرفطروس) برگ 79
فروه بن لقیط ازدی غامدی گوید: غزاهای اهل كوفه در ری و آدربایجان بود. و در این دو مرز ده هزار جنگآور از مردم كوفه بود: ششهزار در آدربایجان و چهار هزار در ری . در آنوقت دركوفه چهل هزار جنگاور بود و هر سال ده هزارشان به غزای این دو مرز میرفتند و هر چهار سال نوبت غزا به یكی میرسید.
تاریخ طبری ، پوشینه ی پنجم، بازگردان ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم 1375 ، ناشر: اساطیر، برگ 2091
ری پس از سقوط نهاوند به دست عربان افتاد. مردم چندین بار با فاتحان صلح کردند و پیمان بستند اما هر چندگاه که امیر تغییر می یافت سر به شورش بر می آوردند. (دو قرن سکوت، عبدالحسین زرینکوب، چاپ دوم، برگ 66)