مردم خراسان نيز -بارها – طغيان كردند و ردت آوردند ، بطوريكه عثمان فرمان داد آنان را سركوب نمايند .
مجمل التواريخ و القصص- برگ 282
تاريخ طبري –پوشینه ی 5-برگ 2003
– در زمان معاويه نيز خراسانيان خروج كردند و بر امير آن و عاملان خليفه تاختند و آنان را از شهرهاي خويش بيرون كردند و با سپاهيان خليفه به جنگ پرداختند.
تاريخ طبري – پوشینه ی 7- برگ 3172و 3173
– مردم خراسان نيز در زمان علي بار ديگر سر به شورش برداشتند و كافر شدند و مقاومت كردند . حضرت علي «جعده بن هبيره » را بسوي خراسان فرستاد و او ، مردم نيشابور را محاصره كرد تا مجبور به صلح شدند . مردم مرو نيز بار ديگر طغيان كرده و سپس با وي صلح كردند.
تاريخ طبري- پوشینه ی 6 , برگ 2582
كامل – پوشینه ی 1 برگ 325
فتوح البدان برگ 292
– در همين سال چنانكه گويند علي بن ابيطالب جعده بن هبيره را به خراسان فرستاد . شعبي گويد: وقتي علي از صفين بازگشت ، جعده بن هبيره مخزومي را سوي خراسان فرستاد تا ابر شهر رفت كه مردم كافر شده بودند و مقاومت كردند. جعده پيش علي باز آمد كه خليده بن قره يربوعي را فرستاد . خليده مردم نيشابور را محاصره كرد تا به صلح آمدند ، مردم مرو نيز با وي صلح كردند.
تاريخ طبري , پوشینه ی 6 – بازگردان ابوالقاسم پاينده –چاپ پنجم 1375 برگ 2582
– قتيبه در ادامه فتوحات خويش با مردم » طالقان » (نزديك بلخ )نيز بخاطر نقض پيمان جنگيد و بسياري ز مردم آنجا را بكشت و اجساد كشته شدگان را در دو صف چهار فرسنگي (24 كيلومتر) برد و سوي جاده بياويخت.
تاريخ طبري پوشینه ی نهم , برگ 3828
گويد : آنگاه از مرو با ديگر عجماني كه در نواحي نامفتوح مسلمانان بودند نامه نوشت كه مطيع وي شدند و مردم فارس و هرمزان را برانگيخت كه پيمان شكستند و اين سبب شد كه عمر به مسلمانان اجازه پيشروي داد و مردم بصره و كوفه روان شدند و خونها ريختند. احنف سوي خراسان رفت و مهرگان فذق را بگرفت . آنگاه سوي اصفهان رفت كه مردم كوفه جي را در محاصره داشتند ، آنگاه از راه دوطبس وارد خراسان شدند و هرات را به جنگ گشود و صخاربن فلان عيدي را آنجا گماشت . آنگاه سوي مروشاهجان رفت و مطرف بن عبدالله شخير را سوي نيشابور فرستاد كه آنجا جنگ شد و نيز حارث بن حسان را سوي سرخس فرستاد.
– احنف خبر فتح خراسان را براي عمر نوشت كه گفت : » چه خوش بود اگر ميان ما و آنها دريايي از آتش بود»
علي به پا خاست و گفت : چرا اي امير مومنان ؟
گفت : براي آنكه مردمش سه بار از آنجا پراكنده شوند و بار سوم درهم كوفته شوند و خوشتر دارم كه اين بر مردم آنجا رخ دهد نه بر مسلمانان.
تاريخ طبري , پوشینه ی 5– بازگردان ابوالقاسم پاينده –چاپ پنجم 1375 برگ 1999
– به روزگار عثمان مردم خراسان كافر شدند .
تاريخ طبري , پوشینه ی 5– بازگردان ابوالقاسم پاينده –چاپ پنجم 1375 برگ 2003
– و هم در اين سال عبدالله بن عامر ، احنف بن قيس را سوي خراسان فرستاد كه مردم آنجا پيمان شكسته بودند . احنف دو مرو را بگشود» مرو شاهجان را به صلح و مروروذ را به جنگي سخت. عبدالله بن عامر نيز از دنبال او برفت و ابر شهر را منزلگاه كرد و به گفته واقدي آنجا را به صلح گشود.
تاريخ طبري , پوشینه ی 5– بازگردان ابوالقاسم پاينده –چاپ پنجم 1375 برگ 2187
– رشيد گوزگاني گويد: وقتي يزيد بن معاويه بمرد و پس از او معاويه بن يزيد نيز بمرد مردم خراسان بر عمال خويش تاختند و آنها را بيرون كردند و هر قومي بر ناحيه اي تسلط يافت و فتنه شد.
تاريخ طبري ,پوشینه ی 7– بازگردان ابوالقاسم پاينده –چاپ پنجم 1375 برگ 3173
– در اين سال بيشتر كسان از قبايل عرب كه در خراسان بودند ، هم پيمان شدند كه با ابومسلم نبرد كنند و اين به هنگامي بود كه پيروان ابو مسلم فزوني گرفته بودند .
تاريخ طبري ,پوشینه ی 10– بازگردان ابوالقاسم پاينده –چاپ پنجم 1375 برگ 4528
– در سيستان و تخارستان تا آغاز قرن هشتم ميلادي ، در برابر اعراب ، پايداري بعمل آمد . در سال 661 ميلادي (41ه) دهقانان تخارستان (ناحيه بلخ )به كمك تركان مغرب و چين ، «پيروز»، فرزند يزدگرد سوم را شاه ايران اعلام كردند. امپراتور چين در قرن هفتم خود ميكوشيد تا آسياي ميانه را مطيع سازد و مايل نبود كه اراضي تحت نفوذ اعراب بيش از اين توسعه پيدا كند و بدين سبب خراسان و تخارستان را بر ضد فاتحان عرب ياري ميكرد.
تاريخ اجتماعي ايران , پوشینه ی 2, مرتضي راوندي انتشارات امير كبير چاپ 3 برگ 113
تاريخ طبري , پوشینه ی 5– بازگردان ابوالقاسم پاينده –چاپ پنجم 1375 برگ 1998
– در سال سی ام هجری مردم خراسان که قبول اسلام کرده بودند مرتد شدند و عثمان خلیفه مسلمانان عبدالله بن عامر و سعید بن عاص را فرمان داد که آنان را سرکوبی نمایند و برای دوم بار عربان مجبور شدند گرگان و طبرستان و تمیشه را فتح کنند. (مجمل التواریخ والقصص، برگ 283 – دو قرن سکوت، چاپ دوم، برگ 67)
<!– / message –><!– sig –>