سمرقند

گوید: آنگاه قتیبه حركت كرد و جانب مرو روان شد و عبدالله بن مسلم را بر سمرقند گماشت و سپاهی انبوه پیش وی نهاد با لوازم جنگ بسیار و گفت: » نگذار مشركی از یكی از درهای سمرقند درآید مگر آنكه مُهر به دستش خورده باشد. و اگر پیش از آنكه بازآید گل مـُهر خشكیده بود او را بكش و اگر شب در را بستی و كسی از آنها را داخل شهر یافتی او را بكش.
تاریخ طبری ( جلد نهم) ( ترجمه ی ابوالقاسم پاینده) ( چاپ پنجم 1375 – ناشر -.اساطیر) page 3865

در همین سال، اشرس ذمیان سمرقند و ماوراء النهر را به اسلام خواند، به شرط آنكه جزیه از آنها بردارد، و این را پذیرفتند و چون اسلام آوردند جزیه بر آنها نهاد و آنرا مطالبه كرد كه به جنگ وی آمدند.
تاریخ طبری ( جلد نهم) ( ترجمه ی ابوالقاسم پاینده) ( چاپ پنجم 1375 – ناشر -.اساطیر) page 4093

علی بن محمد گوید: جنید بن عبد الرحمن به سال صد و دوازدهم به غزا برون شد، آهنگ طخارستان داست، بر كنار نهر بلخ فرود آمد و عمارة بن حزیم را با هیجده هزار كس سوی طخارستان فرستاد، ابراهیم بن بسام لیثی را نیز با ده هزار كس از سمت دیگر فرستاد. گوید: تركان بجنبیدند و وسوی سمرقند آمدند و كه سورة بن حّر از مردم بنی ایان بن دارم، عامل آنجا بود. سوره به جنید نوشت كه : » خاقان ، تركان را به جنبش درآورده، من سوی انها رفتم امّا نتوانستم از دیوار سمرقند دفاع كنم، كمك، كمك.
تاریخ طبری ( جلد ششم) ( ترجمه ی ابوالقاسم پاینده) ( چاپ پنجم 1375 – ناشر -.اساطیر) page 4114

<!– / message –><!– sig –>

بیان دیدگاه

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.